(سناریو سانزو پارت 6)
(سناریو سانزو پارت 6)
سانزو = هی بیب هنوز عاشقمی
ا.ت = اعععع خوب من یجوریایی هم عاشقتم هم یکم نه
سانزو اون خدمت کار رو بیرون کرد که با تو تنهایی حرف بزنه
سانزو = بیب ولی من خیلی خیلی عاشقتم و میخوام ماله من باشی
ا.ت = ببین میدونم دوستم داری منم همینطور ولی یجورایی اون امنیت که قبلا داشتم ازت رو دیگه ندارم اما میتونم باهات باشم مشکلی ندارم که رئیس مافیایی درسته شغلت بد و خطر ناکه ولی تو خیلی دوست داشتنی و جذاب هستی و بخاطر همین من دوست دارم :)
سانزو دستمو کشید و منو تو بغلش گرفت و گفت ( منم دوست دارم بیب قول میدم ازت به خوبی مواظبت کنم )
چند دقیقه گذشت که یکی به گوشیم زنگ زد نمیدونم کی بود ولی جواب دادم
اون زن = اعع سلام ا.ت تویی سریع بیا بیمارستان مایا حالش بده بدووو
خیلی نگران شدم و سریع رفتم بیمارستان
رفتم تو اتاق مایا چاقو خورده بود نمیدونم چرا ولی خیلی زخمش عمیق بود و دکتر گفت ۱هفته باید بستری باشه
خو اینم پارت 6
سایونارا موچی هام :)
سانزو = هی بیب هنوز عاشقمی
ا.ت = اعععع خوب من یجوریایی هم عاشقتم هم یکم نه
سانزو اون خدمت کار رو بیرون کرد که با تو تنهایی حرف بزنه
سانزو = بیب ولی من خیلی خیلی عاشقتم و میخوام ماله من باشی
ا.ت = ببین میدونم دوستم داری منم همینطور ولی یجورایی اون امنیت که قبلا داشتم ازت رو دیگه ندارم اما میتونم باهات باشم مشکلی ندارم که رئیس مافیایی درسته شغلت بد و خطر ناکه ولی تو خیلی دوست داشتنی و جذاب هستی و بخاطر همین من دوست دارم :)
سانزو دستمو کشید و منو تو بغلش گرفت و گفت ( منم دوست دارم بیب قول میدم ازت به خوبی مواظبت کنم )
چند دقیقه گذشت که یکی به گوشیم زنگ زد نمیدونم کی بود ولی جواب دادم
اون زن = اعع سلام ا.ت تویی سریع بیا بیمارستان مایا حالش بده بدووو
خیلی نگران شدم و سریع رفتم بیمارستان
رفتم تو اتاق مایا چاقو خورده بود نمیدونم چرا ولی خیلی زخمش عمیق بود و دکتر گفت ۱هفته باید بستری باشه
خو اینم پارت 6
سایونارا موچی هام :)
۶.۲k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.