فصل دوم شروع یک آرامش طوفانی
"𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒂𝒓𝒌².¹"
فصل دوم - شروع یک آرامش طوفانی
هیچکس باورش نمیشد که این خونهی سرد و پر از سایه، یه روزی بشه امنترین جای دنیا برای بورا.
هیچکس، حتی خودش...
چشماش هنوز بسته بود. نفسهای آروم کسی که توی بغلش خوابیده بود، با ریتم قلبش هماهنگ شده بودن. بورا دستشو توی موهای جونگکوک کشید، درست مثل شب قبل... انگار نه انگار که این همون مردیه که روزی با یه نگاهش آدمها رو به زانو درمیآورد.
اما فصل جدیدی در راه بود...
آرامش قبل از طوفان، درست از همین لحظه شروع شد.
همه فکر میکردن داستان تموم شده... ولی عشقِ واقعی هیچوقت فقط یه فصل نداره...
شروع فصله دووووووم
فصل دوم - شروع یک آرامش طوفانی
هیچکس باورش نمیشد که این خونهی سرد و پر از سایه، یه روزی بشه امنترین جای دنیا برای بورا.
هیچکس، حتی خودش...
چشماش هنوز بسته بود. نفسهای آروم کسی که توی بغلش خوابیده بود، با ریتم قلبش هماهنگ شده بودن. بورا دستشو توی موهای جونگکوک کشید، درست مثل شب قبل... انگار نه انگار که این همون مردیه که روزی با یه نگاهش آدمها رو به زانو درمیآورد.
اما فصل جدیدی در راه بود...
آرامش قبل از طوفان، درست از همین لحظه شروع شد.
همه فکر میکردن داستان تموم شده... ولی عشقِ واقعی هیچوقت فقط یه فصل نداره...
شروع فصله دووووووم
- ۳.۶k
- ۲۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط