عشق شیرین 🖤🖤
عشق شیرین 🖤🖤
پارت 26 👑👑
کوک.. صدات بد نیست قشنگ اواز میخونی
ویو یونا
داشتم اهنگ و بلند میخوندم که یه دفعه ای یکی اهم گفت دقیقا ریدم به خودم و یه جیغ کوتاه زدم
برگشتم دیدم جونگ کوک پسر اقای جئون تو دلم کلی بهش بد و بیراه گفتم اخرم یه پسر نچسب و یکم بلنده گفتم که گفت چی منم گفتم هیچی
کوک .. صدات بد نیست قشنگ میخونی
یونا.. مرسی تو قشنگ میشنوی
وات این چی بود که من گفتم تو قشنگ میشنوی یعنی واقعا ریدم
کوک.. ها پس من گوشام شنوایی خوبی داره
یونا.. اره حتما این جوریه
خوب جمعش کردم اگه سولی اینجا بود کل کشور از این سوتی من با خبر میشدن
یه دفعه یدونه سوسک رو زمین دیدم که داره میاد سمت من و یه جیغ فرا بنفش زدم
کوک.. چه خبرته چرا انقدر جیغ جیغ میکنی تو دختر
یونا.. به تو چه اصلا دوست دارم جیغ جیغ کنم تو برو به مهمونات برس
کوک به شدت از حاضر جوابی دختر مونده بود هیچ دختری تا به حال اینجوری باهاش حرف نزده بود اگر هم حرف زده بود با کلی ناز و عشوه بود و لی این دختر............ عجب
کوک.. اولا که صدا تو بیار پایین دوما خونه خودمه هر کجا که دوست دارم میرم سوما اونا مهمون های پدر و مادرم هستن من دعوت نکردم که برم ازشون پذیرایی کنم
اینا رو گفتم و با یه جهش رفتم تو الاچیق نشستم رو به روش و با پوزخند نگاش کردم
یونا.. پسره تفلون میشینه با پوزخند نگاهم میکنه خیلی عصبی شدم از این پوزخندش......
پایان پارت👑👑
نویسنده.. بلکنزی
پارت 26 👑👑
کوک.. صدات بد نیست قشنگ اواز میخونی
ویو یونا
داشتم اهنگ و بلند میخوندم که یه دفعه ای یکی اهم گفت دقیقا ریدم به خودم و یه جیغ کوتاه زدم
برگشتم دیدم جونگ کوک پسر اقای جئون تو دلم کلی بهش بد و بیراه گفتم اخرم یه پسر نچسب و یکم بلنده گفتم که گفت چی منم گفتم هیچی
کوک .. صدات بد نیست قشنگ میخونی
یونا.. مرسی تو قشنگ میشنوی
وات این چی بود که من گفتم تو قشنگ میشنوی یعنی واقعا ریدم
کوک.. ها پس من گوشام شنوایی خوبی داره
یونا.. اره حتما این جوریه
خوب جمعش کردم اگه سولی اینجا بود کل کشور از این سوتی من با خبر میشدن
یه دفعه یدونه سوسک رو زمین دیدم که داره میاد سمت من و یه جیغ فرا بنفش زدم
کوک.. چه خبرته چرا انقدر جیغ جیغ میکنی تو دختر
یونا.. به تو چه اصلا دوست دارم جیغ جیغ کنم تو برو به مهمونات برس
کوک به شدت از حاضر جوابی دختر مونده بود هیچ دختری تا به حال اینجوری باهاش حرف نزده بود اگر هم حرف زده بود با کلی ناز و عشوه بود و لی این دختر............ عجب
کوک.. اولا که صدا تو بیار پایین دوما خونه خودمه هر کجا که دوست دارم میرم سوما اونا مهمون های پدر و مادرم هستن من دعوت نکردم که برم ازشون پذیرایی کنم
اینا رو گفتم و با یه جهش رفتم تو الاچیق نشستم رو به روش و با پوزخند نگاش کردم
یونا.. پسره تفلون میشینه با پوزخند نگاهم میکنه خیلی عصبی شدم از این پوزخندش......
پایان پارت👑👑
نویسنده.. بلکنزی
۲.۸k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.