آرزوییرویایی
#آرزویی_رویایی 🦋🎂
پارت 8
اجوما:ایشونه(به سی جون اشاره میکنه)
(سی جون دوست پسر اجوما و پدر بزرگ تهیونگه)
سی جون:سلام دختر نازم
یِنا:ااا سلام پدر جان
تهیونگ:سلام خوبی؟
یِنا:اره خوبم
تهیونگ:خوب بیا بریم
سی جون:کجا پسرم؟
تهیونگ:راستش میخوایم بریم رستوران با دوستامون.....
سی جون:خوش بگذره
اجوما:باییییی
یِنا:(خنده)بایییی
سی جون:خدافظ(خنده)
تهیونگ/یِنا:خدانگه دار
تهیونگ:خوب بریم
یِنا:بریم
یِنا:رفتم سوار ماشین خودم شدم و تهیونگم سوار ماشین خودش شد...
که یهو یکی به گوشیم زنگ زد که دیدم از کمپانی زنگ زدن.....
کمپانی:سلام
یِنا:سلام جانم کاری داشتید؟
کمپانی:بعله...
یک عضو جدید به گروهتون اضافه شده.....
یِنا:چیییی؟
کمپانی:اممممم خوب فکر میکردم خوشحال بشید....
یِنا:نه ناراحتم نیستم ذوق کردم خوب کی هست؟
کمپانی:کیم میونگ 31 ساله از سئول...
یِنا:آها خوب کی میتونیم ببینیمش؟
کمپانی:راستش امشب میتونید....
یِنا:فقدر میتونه باهامون بیاد رستوران؟
کمپانی:بعله فقدر بهش میگم آدرس هم بدید...
یِنا:خوب باشه ممنونم خدانگه دار...
بعله یه عضو جدید امیدوارم مثل عضو های قبلی سلیطه نباشه مثل خودمون باشه....
سریع آدرس رستوران رو براش پیامک کردم...
و رفتم سمت رستوران...
تهیونگ:نزویکاس رستوران بودم که کمپانی بهم زنگ زد....
کمپانی:سلام...
تهیونگ:علیک چیزی شده؟
کمپانی:راستش عضو جدید دارید...
تهیونگ:اوک
تهیونگ:خوب اجازه داره بیاد رستوران؟
کمپانی:بعله فقدر آدرس رستوران و باید بدی...
تهیونگ:اوکی بای الان میدم....
عضو جدید خوب خوب شد...
آدرس رستوران و براش پیامک کردم و به راهم ادامه دادم...
رستوران:
یِنا:سلاممممم
جینو:سلاممممم یِنا
لیا:زود تر نمیتونستی بیای؟
یِنا:ببخشید ولی یه نفر دیگه هم قراره بیاد رستوران..
همه:کی؟
یِنا:عضو جدید گروهمون....
لیا:مبارکه....
میونگ:اممممم سلام کیم یِنا شمایی؟
یِنا:اااا آره خودمم تو میونگی
جین:سلام
میونگ:سلام
جین:تهیونگ(😳)
تهیونگ:داداشششششش
جین:رفیق کجایی؟(خوشحال)
(جین با تهیونگ و جیمین دوسته....)
لیا:میونگ بودی؟
میونگ:اوهوم
لیا:خوب میونگ بیا اینجا بشین
پرش زمانی به 2 ساعت بعد...:
ادامه دارد🦋🎂
پارتی که گزارش شده💖✨
پارت 8
اجوما:ایشونه(به سی جون اشاره میکنه)
(سی جون دوست پسر اجوما و پدر بزرگ تهیونگه)
سی جون:سلام دختر نازم
یِنا:ااا سلام پدر جان
تهیونگ:سلام خوبی؟
یِنا:اره خوبم
تهیونگ:خوب بیا بریم
سی جون:کجا پسرم؟
تهیونگ:راستش میخوایم بریم رستوران با دوستامون.....
سی جون:خوش بگذره
اجوما:باییییی
یِنا:(خنده)بایییی
سی جون:خدافظ(خنده)
تهیونگ/یِنا:خدانگه دار
تهیونگ:خوب بریم
یِنا:بریم
یِنا:رفتم سوار ماشین خودم شدم و تهیونگم سوار ماشین خودش شد...
که یهو یکی به گوشیم زنگ زد که دیدم از کمپانی زنگ زدن.....
کمپانی:سلام
یِنا:سلام جانم کاری داشتید؟
کمپانی:بعله...
یک عضو جدید به گروهتون اضافه شده.....
یِنا:چیییی؟
کمپانی:اممممم خوب فکر میکردم خوشحال بشید....
یِنا:نه ناراحتم نیستم ذوق کردم خوب کی هست؟
کمپانی:کیم میونگ 31 ساله از سئول...
یِنا:آها خوب کی میتونیم ببینیمش؟
کمپانی:راستش امشب میتونید....
یِنا:فقدر میتونه باهامون بیاد رستوران؟
کمپانی:بعله فقدر بهش میگم آدرس هم بدید...
یِنا:خوب باشه ممنونم خدانگه دار...
بعله یه عضو جدید امیدوارم مثل عضو های قبلی سلیطه نباشه مثل خودمون باشه....
سریع آدرس رستوران رو براش پیامک کردم...
و رفتم سمت رستوران...
تهیونگ:نزویکاس رستوران بودم که کمپانی بهم زنگ زد....
کمپانی:سلام...
تهیونگ:علیک چیزی شده؟
کمپانی:راستش عضو جدید دارید...
تهیونگ:اوک
تهیونگ:خوب اجازه داره بیاد رستوران؟
کمپانی:بعله فقدر آدرس رستوران و باید بدی...
تهیونگ:اوکی بای الان میدم....
عضو جدید خوب خوب شد...
آدرس رستوران و براش پیامک کردم و به راهم ادامه دادم...
رستوران:
یِنا:سلاممممم
جینو:سلاممممم یِنا
لیا:زود تر نمیتونستی بیای؟
یِنا:ببخشید ولی یه نفر دیگه هم قراره بیاد رستوران..
همه:کی؟
یِنا:عضو جدید گروهمون....
لیا:مبارکه....
میونگ:اممممم سلام کیم یِنا شمایی؟
یِنا:اااا آره خودمم تو میونگی
جین:سلام
میونگ:سلام
جین:تهیونگ(😳)
تهیونگ:داداشششششش
جین:رفیق کجایی؟(خوشحال)
(جین با تهیونگ و جیمین دوسته....)
لیا:میونگ بودی؟
میونگ:اوهوم
لیا:خوب میونگ بیا اینجا بشین
پرش زمانی به 2 ساعت بعد...:
ادامه دارد🦋🎂
پارتی که گزارش شده💖✨
- ۳۷۶
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط