44
44
چند روز بعد
م: ا/ت پاشو برو دکتر تبت خیلی شدیده
ا/ت: مامان زنگ میزنم امشب تهیونگ میاد
م: نه پاشو بهت میگم ماشین گرفتم بیاد دنبالت پاشو اماده کن
ا/ت: باشه
یک ساعت بعد
ا/ت: سلام
منشی: سلام
ا/ت: مطب اقای کیم
منشی: بله
ا/ت: میشه یه نوبت به من بدید
منشی: باشه بفرمایید بشینید خبرتون میکنیم
ا/ت: باشه
رفتم نشستم یه خانمه کنارم بود
گفت: باره اول میای
ا/ت: اره
گفت: من هروز میام چون باره اوله تورو میبینم
ا/ت: چرا هرروز؟
گفت: اخه دکترشو ندیدی خیلی خوشتیپه
ا/ت: بخاطر دکترش میای؟
گفت: اره
چند دقیقه بعد
گفت: الان نوبت منه تو مهم تری تو برو من میرم
ا/ت: باشه
رفتم داخل
ا/ت: اقای دکتر
تهیونگ: بفرمایید بشینید ا/ت تویی
ا/ت: اهممم
تهیونگ: قربونت بشم عزیزم برو خونه بعد میام پیشت
ا/ت: مگه فرق من با مریضات چیه؟
تهیونگ: اونا مهمترن عزیزم این شغلمه من نمیتونم زندگی خصوصیمو وارد اینکار کنم
ا/ت: باشه اگه من مهم نیستم میرم یه دکتر دیگه
تهیونگ: دکتر دیگه؟
ا/ت: اره
تهیونگ: خب چرا؟
ا/ت: خب تو بیمار برات مهم نیست
تهیونگ: چیداری میگی؟
ا/ت: من به غیر از اینکه دوست دخترتم مریض هم هستم
تهیونگ: چی مریض شدی چیشده
ا/ت: پس فک کردی من برای چی اومدم
تهیونگ: بیا اینجا ببینم تب داری
ا/ت: مامانم مجبورم کرد بیام
تهیونگ: امپول میزنی؟
ا/ت: نه
تهیونگ: سرم چی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: خب برات یکی مینویسم برو به پرستار بگو
ا/ت: خودت بلد نیستی
تهیونگ: بلدم
ا/ت: خب خودت بهم بزن
تهیونگ: من؟
ا/ت: اره تو اگه نباشی من میترسم
تهیونگ: خودتو لوس نکن برو دختر فک کن من نیستم
ا/ت: ولی هستی دارم میبینمت
تهیونگ: باشه بیا اینجا بخواب
ا/ت: من میترسم
تهیونگ: نترس چیزی نمیشه
ا/ت:باشه
تهیونگ: دستتو بده من
ا/ت: بیا
تهیونگ: بهت میگی درد نداره
ا/ت: باشه بزن دیگه
تهیونگ:تموم شد یه ۲۰دقیقه دیگه تموم میشه
ا/ت: باشه
تهیونگ: همینجا بشین من پردرو میکشم
ا/ت: باشه
تهیونگ برگشت یکی اومد داخل صداش شبیه اون دختره بود
تهیونگ: بفرمایید خانم باز شمایید که
گفت: ببخشید اقای دکتر اصلا خوب نیست
تهیونگ: چیشده؟
گفت: اقای دکتر قلبم درده
تهیونگ: برید اونجا دراز بکشید میام معاینتون کنم
گفت: باشه
دختره اومد پیشم لباسشو دراورد
ا/ت: چرا لباستو در میاری؟
گفت: دکتر گفت میاد معاینم کنه
تهیونگ: بفرمایید اینجا... هیی خانم لباستون رو بپوشید
گفت: ها باشه
ا/ت: این خانمه دروغ میگه فقط گفت چون ازت خوشش میاد هروز میاد اینجا
گفت: خانم
ا/ت: چیزی نگو این دوست پسر منه به هیچکسم نمیدم
#فیک
#سناریو
چند روز بعد
م: ا/ت پاشو برو دکتر تبت خیلی شدیده
ا/ت: مامان زنگ میزنم امشب تهیونگ میاد
م: نه پاشو بهت میگم ماشین گرفتم بیاد دنبالت پاشو اماده کن
ا/ت: باشه
یک ساعت بعد
ا/ت: سلام
منشی: سلام
ا/ت: مطب اقای کیم
منشی: بله
ا/ت: میشه یه نوبت به من بدید
منشی: باشه بفرمایید بشینید خبرتون میکنیم
ا/ت: باشه
رفتم نشستم یه خانمه کنارم بود
گفت: باره اول میای
ا/ت: اره
گفت: من هروز میام چون باره اوله تورو میبینم
ا/ت: چرا هرروز؟
گفت: اخه دکترشو ندیدی خیلی خوشتیپه
ا/ت: بخاطر دکترش میای؟
گفت: اره
چند دقیقه بعد
گفت: الان نوبت منه تو مهم تری تو برو من میرم
ا/ت: باشه
رفتم داخل
ا/ت: اقای دکتر
تهیونگ: بفرمایید بشینید ا/ت تویی
ا/ت: اهممم
تهیونگ: قربونت بشم عزیزم برو خونه بعد میام پیشت
ا/ت: مگه فرق من با مریضات چیه؟
تهیونگ: اونا مهمترن عزیزم این شغلمه من نمیتونم زندگی خصوصیمو وارد اینکار کنم
ا/ت: باشه اگه من مهم نیستم میرم یه دکتر دیگه
تهیونگ: دکتر دیگه؟
ا/ت: اره
تهیونگ: خب چرا؟
ا/ت: خب تو بیمار برات مهم نیست
تهیونگ: چیداری میگی؟
ا/ت: من به غیر از اینکه دوست دخترتم مریض هم هستم
تهیونگ: چی مریض شدی چیشده
ا/ت: پس فک کردی من برای چی اومدم
تهیونگ: بیا اینجا ببینم تب داری
ا/ت: مامانم مجبورم کرد بیام
تهیونگ: امپول میزنی؟
ا/ت: نه
تهیونگ: سرم چی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: خب برات یکی مینویسم برو به پرستار بگو
ا/ت: خودت بلد نیستی
تهیونگ: بلدم
ا/ت: خب خودت بهم بزن
تهیونگ: من؟
ا/ت: اره تو اگه نباشی من میترسم
تهیونگ: خودتو لوس نکن برو دختر فک کن من نیستم
ا/ت: ولی هستی دارم میبینمت
تهیونگ: باشه بیا اینجا بخواب
ا/ت: من میترسم
تهیونگ: نترس چیزی نمیشه
ا/ت:باشه
تهیونگ: دستتو بده من
ا/ت: بیا
تهیونگ: بهت میگی درد نداره
ا/ت: باشه بزن دیگه
تهیونگ:تموم شد یه ۲۰دقیقه دیگه تموم میشه
ا/ت: باشه
تهیونگ: همینجا بشین من پردرو میکشم
ا/ت: باشه
تهیونگ برگشت یکی اومد داخل صداش شبیه اون دختره بود
تهیونگ: بفرمایید خانم باز شمایید که
گفت: ببخشید اقای دکتر اصلا خوب نیست
تهیونگ: چیشده؟
گفت: اقای دکتر قلبم درده
تهیونگ: برید اونجا دراز بکشید میام معاینتون کنم
گفت: باشه
دختره اومد پیشم لباسشو دراورد
ا/ت: چرا لباستو در میاری؟
گفت: دکتر گفت میاد معاینم کنه
تهیونگ: بفرمایید اینجا... هیی خانم لباستون رو بپوشید
گفت: ها باشه
ا/ت: این خانمه دروغ میگه فقط گفت چون ازت خوشش میاد هروز میاد اینجا
گفت: خانم
ا/ت: چیزی نگو این دوست پسر منه به هیچکسم نمیدم
#فیک
#سناریو
۴۰.۴k
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.