Part33
افتاده افتادم زمین تا برم پیش ا.ت داشت از دهنش خون میومد همینجوری عرق سرد ازم میومد بدنش سرد شده بود نه نه نمیتونم نمیشه نباید از دستت بدم ا.ت
=جونگ کوک اگه اتفاقی برای ا.ت بیوفته هیچوقت نمیبخشمت
×به جای این حرفا به آمبولانس زنگ بزنین ا.ت حالش خوب نیس میفهمین اینو*بغض. عصبی. داد
ـ
ـ
ـ
(پرش زمانی به بیمارستان)
ـ
ـ
کوک.ویو
هیجی نمیفهمیدم فقط نگرانش بودم اگه اتفاقی براش بیوفته یـ لحظه هم دووم نمیارم من بدون ا.ت نمیتونم ولی نتونستم ازش محافظت کنم نتونستم به قولم عمل کنم اگه این قضیه سر سئوجون باشه زندش نمیزارم*جئون جونگ کوک عصبی و خشمگین با خودش صحبت میکرد که یهو دکتر از اتاق اومد بیرون
(علامت دکتر")
`اقای دکتر حال دخترم چطوره خوبه دیگه نه
"اگر بخوام حقیقت رو بگم نه سمی که وارد بدنشون شده خیلی خطرناکه و حتی اگه یک لحظه غفلت میکردید احتمال مرگشون قطعی بود
×چه سمی وارد بدنش شده یعنی چطور چون اگه بدن اون سمی باشه یعنی ماهم باید تا الان مرده بوده باشیم ولیـ
" ولی بخاطر اینکه از گردن ایشون سم وارد بدنشون شده ایشون فقط در خطر بودن و هستن
÷یعنی چی که هستن چی میگی تو مرتیکه*داد
"اقای محترم یک اینجا بیمارستانه دو من درکتون میکنم سه وضعیت ایشون خیلی وخیمه
÷اگه بلایی سر زنم بیاد خودتو باید مرده فرض کنی مرتیکه*عربده
جیمین: جونگکوک اروم باش اینجا بیمارستانه
=اگه میتونستی ازش محافظت کنی الان خواهرم اینجا نبود عوضی
÷حرف دهنتـ
×بسههههههه*عربده
×ا.ت رو تخت بیمارستانه و کم مونده بود بمیره بعد شما شما هنوزم دنبال مقصر میگردین واقعا برای همتون متاسفم همتون یـ مش بی عرضه این*بغض
٪کاش فقط یکم در کنین
" ببخشید مزاحم میشم ولی بهتره متفرق بشین و فقط یک نفرتون میتونه اینجا بمونه
`من میمونم من دخترمو تنها نمیزارم*گریه
=نه مادر بهتره شما برین من هستم
×بسه من میمونم
"شما کیشون هستین
×دوستشم و همینطور خواهرشوهرش
" متاسفم ولی باید بین این سه شخص یک نفر بمونه همسر مادر پدر تصمیم با شماس من مرخص میشم
÷من میمونم و بهتره همتون برین
`انتظار نداری که دخترمو ول کنم
÷بهتره شما برین و کمی استراحت کنین هرموقع که ا.ت بهوش بیاد بهتون زنگ میزنم مادر
=مامان شاید از این مردک دلم پر باشه ولی اون واقعا ا.تو دوس داره نگران نباش بهتره ما بریم
`ولی فردا میام
×اوهوم حتما هممون فردا میاییم حالا بریم*بغض
=جونگ کوک اگه اتفاقی برای ا.ت بیوفته هیچوقت نمیبخشمت
×به جای این حرفا به آمبولانس زنگ بزنین ا.ت حالش خوب نیس میفهمین اینو*بغض. عصبی. داد
ـ
ـ
ـ
(پرش زمانی به بیمارستان)
ـ
ـ
کوک.ویو
هیجی نمیفهمیدم فقط نگرانش بودم اگه اتفاقی براش بیوفته یـ لحظه هم دووم نمیارم من بدون ا.ت نمیتونم ولی نتونستم ازش محافظت کنم نتونستم به قولم عمل کنم اگه این قضیه سر سئوجون باشه زندش نمیزارم*جئون جونگ کوک عصبی و خشمگین با خودش صحبت میکرد که یهو دکتر از اتاق اومد بیرون
(علامت دکتر")
`اقای دکتر حال دخترم چطوره خوبه دیگه نه
"اگر بخوام حقیقت رو بگم نه سمی که وارد بدنشون شده خیلی خطرناکه و حتی اگه یک لحظه غفلت میکردید احتمال مرگشون قطعی بود
×چه سمی وارد بدنش شده یعنی چطور چون اگه بدن اون سمی باشه یعنی ماهم باید تا الان مرده بوده باشیم ولیـ
" ولی بخاطر اینکه از گردن ایشون سم وارد بدنشون شده ایشون فقط در خطر بودن و هستن
÷یعنی چی که هستن چی میگی تو مرتیکه*داد
"اقای محترم یک اینجا بیمارستانه دو من درکتون میکنم سه وضعیت ایشون خیلی وخیمه
÷اگه بلایی سر زنم بیاد خودتو باید مرده فرض کنی مرتیکه*عربده
جیمین: جونگکوک اروم باش اینجا بیمارستانه
=اگه میتونستی ازش محافظت کنی الان خواهرم اینجا نبود عوضی
÷حرف دهنتـ
×بسههههههه*عربده
×ا.ت رو تخت بیمارستانه و کم مونده بود بمیره بعد شما شما هنوزم دنبال مقصر میگردین واقعا برای همتون متاسفم همتون یـ مش بی عرضه این*بغض
٪کاش فقط یکم در کنین
" ببخشید مزاحم میشم ولی بهتره متفرق بشین و فقط یک نفرتون میتونه اینجا بمونه
`من میمونم من دخترمو تنها نمیزارم*گریه
=نه مادر بهتره شما برین من هستم
×بسه من میمونم
"شما کیشون هستین
×دوستشم و همینطور خواهرشوهرش
" متاسفم ولی باید بین این سه شخص یک نفر بمونه همسر مادر پدر تصمیم با شماس من مرخص میشم
÷من میمونم و بهتره همتون برین
`انتظار نداری که دخترمو ول کنم
÷بهتره شما برین و کمی استراحت کنین هرموقع که ا.ت بهوش بیاد بهتون زنگ میزنم مادر
=مامان شاید از این مردک دلم پر باشه ولی اون واقعا ا.تو دوس داره نگران نباش بهتره ما بریم
`ولی فردا میام
×اوهوم حتما هممون فردا میاییم حالا بریم*بغض
۳.۰k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.