(استاد جذاب من) پارت نهم
(استاد جذاب من) پارت نهم
همه ی خدمتکارا پایینن بهش گفتم ببین استاد گفت استاد گفتمش باشه جیمین میشه بهم فرصت بدی که فکر کنم و اومد جلو گفت چرا گردنت زخمی و کبوده گفتمش کار امروز خودت تو مدرسه بعد فکر کرد و گفت ببخشید یه جوری گفت ببخشید که خیلی کیوت شده بود و من هم بهش یه لبخندی شدم گفتمش باشه و گفتمش بهم فرصت گفت باشه فقط تا پایان این ماه خوبه گفتمش عالی خب بای بای جیمین می بینمت
و رفتم خونه و تو اتاقم همون جا بودم که حس کردم بهش علاقه مند شدم اخه با اون صورت جذاب و کیوتی که داشت با اون قلب مهربونی داشت بعید بدونم هرکی جای اون بود به من اجازه فکر کردن بداد اخه کسی میتونه به این ادم حس نداشته باشه واقعا نمیدونم چیکار کنم بهش بگم که ازش خوشم میاد فردا شد رفتم جیمین اومد سرکلاسمون و داشت درس میداد من همینجور هم بهش زل زده بودم که اونی که پیشم نشسته بود گفت چه حوصله ای داری اینطوری زل میزنی فکر نکن که بیاد بهت بگه دوست داره اون به کسی پا نمیده خوش بحال دوس دخترش
اخر هفته
رفتم مدرسه و دیدم مادر ها یا پدر ها میان دنبال کارنامه ها یادم رفت به مامانم بگم حتما اگه به جیمین بگم گوشیش رو بهم میده که به مامانم زنگ بزنم چون خودم یادم رفته گوشیم رو بیارم و رفتم پیشش و بهش گفتم گفت خودم قبلا به مامانت گفتم و مامانم اومد و به جیمین گفت کارنامه دخترم کجاست جیمین بهش گفت ا.ت خیلی زرنگه نسبت به بقیه بچه ها و مامانم رو به جیمین کرد و گفت که چقدر تو خوشگلی میای امشب خونمون من هم تعجب کرده بودم جیمین گفت باشه آدرس بفرست
شب خونه
یکی دم در زد مامانم در باز کرد دیدم جیمینه تعجب کردم نمیدونستم واقعا میاد ولی اومد داخل و باهم سلام کردیم و امد نشست و یکی دم در زد
همه ی خدمتکارا پایینن بهش گفتم ببین استاد گفت استاد گفتمش باشه جیمین میشه بهم فرصت بدی که فکر کنم و اومد جلو گفت چرا گردنت زخمی و کبوده گفتمش کار امروز خودت تو مدرسه بعد فکر کرد و گفت ببخشید یه جوری گفت ببخشید که خیلی کیوت شده بود و من هم بهش یه لبخندی شدم گفتمش باشه و گفتمش بهم فرصت گفت باشه فقط تا پایان این ماه خوبه گفتمش عالی خب بای بای جیمین می بینمت
و رفتم خونه و تو اتاقم همون جا بودم که حس کردم بهش علاقه مند شدم اخه با اون صورت جذاب و کیوتی که داشت با اون قلب مهربونی داشت بعید بدونم هرکی جای اون بود به من اجازه فکر کردن بداد اخه کسی میتونه به این ادم حس نداشته باشه واقعا نمیدونم چیکار کنم بهش بگم که ازش خوشم میاد فردا شد رفتم جیمین اومد سرکلاسمون و داشت درس میداد من همینجور هم بهش زل زده بودم که اونی که پیشم نشسته بود گفت چه حوصله ای داری اینطوری زل میزنی فکر نکن که بیاد بهت بگه دوست داره اون به کسی پا نمیده خوش بحال دوس دخترش
اخر هفته
رفتم مدرسه و دیدم مادر ها یا پدر ها میان دنبال کارنامه ها یادم رفت به مامانم بگم حتما اگه به جیمین بگم گوشیش رو بهم میده که به مامانم زنگ بزنم چون خودم یادم رفته گوشیم رو بیارم و رفتم پیشش و بهش گفتم گفت خودم قبلا به مامانت گفتم و مامانم اومد و به جیمین گفت کارنامه دخترم کجاست جیمین بهش گفت ا.ت خیلی زرنگه نسبت به بقیه بچه ها و مامانم رو به جیمین کرد و گفت که چقدر تو خوشگلی میای امشب خونمون من هم تعجب کرده بودم جیمین گفت باشه آدرس بفرست
شب خونه
یکی دم در زد مامانم در باز کرد دیدم جیمینه تعجب کردم نمیدونستم واقعا میاد ولی اومد داخل و باهم سلام کردیم و امد نشست و یکی دم در زد
۱۰.۶k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.