(ارباب خشن من)
(ارباب خشن من)
#Part3
تا به خودم اومدم دیدم یقیه لباسشو گرفتم و با دستام دارم خفش میکنم
دیگه داشت رنگ صورتش کبود میشد که دستی روی دستام حس کردم
به طرح صاحب دست چرخیدم و دیدم که
اون...اون خودش بود دستام شل شد و مرد روی زمین افتاد
(ویو تهیونگ)
از دیشب خیلی خسته شده بودم و به زور ازجام بلند شدم و رفتم سر کار
داشتم میزا و مغازرو که از دیشب حسابی کثیف شده بودو تمیز میکردم
که یک خانومی اومد بهم خورد و بعضی از ظرف ها که قیمتشون زیاد بود افتاد و شکست وقتی صاحب کارم اومد
خیلی عصبی شد و سرم داد زد و گفت
×باید پول همه ی اینا رو پرداخت کنی
+اخه من الان اونقدر پول ندارم که پرداخت کنم میشه از حقوقم کم کنید لطفا
×نه نمیشه مگه فکرت درگیر چیه ها من الکی کسی رو نیاوردم که این جا کار کنه
(داد)
خیلی عصبی شدم و پیش بندمو در اودم و گفتم
+کارت به درد خودت میخوره مرتیکه ی ه.ول که توی 60 سالگی که دم مرگی صاحب باری عصبانی از بار زدم بیرون و توی همون منطقه دنبال کار گشتم
ولی بعد از نیم ساعت فهمیدم گوشیم اون جا جا مونده
و دوباره رفتم اون جای کوفتی و هم رسیدم دیدم یکی داره صاحب کارمو
یا بهتره بگم صاحب کار قبلیمو خفه میکنی دستمو گذاشتم روی دستای بزرگش
که روشو بر گردوند و بهم نگاه کرد این ...این همون پسره بود
تا چهرمو دید دستاش شل شد و افتاد
×- هر دو تون گم شید بیرون از این جا(عربده)
#Part3
تا به خودم اومدم دیدم یقیه لباسشو گرفتم و با دستام دارم خفش میکنم
دیگه داشت رنگ صورتش کبود میشد که دستی روی دستام حس کردم
به طرح صاحب دست چرخیدم و دیدم که
اون...اون خودش بود دستام شل شد و مرد روی زمین افتاد
(ویو تهیونگ)
از دیشب خیلی خسته شده بودم و به زور ازجام بلند شدم و رفتم سر کار
داشتم میزا و مغازرو که از دیشب حسابی کثیف شده بودو تمیز میکردم
که یک خانومی اومد بهم خورد و بعضی از ظرف ها که قیمتشون زیاد بود افتاد و شکست وقتی صاحب کارم اومد
خیلی عصبی شد و سرم داد زد و گفت
×باید پول همه ی اینا رو پرداخت کنی
+اخه من الان اونقدر پول ندارم که پرداخت کنم میشه از حقوقم کم کنید لطفا
×نه نمیشه مگه فکرت درگیر چیه ها من الکی کسی رو نیاوردم که این جا کار کنه
(داد)
خیلی عصبی شدم و پیش بندمو در اودم و گفتم
+کارت به درد خودت میخوره مرتیکه ی ه.ول که توی 60 سالگی که دم مرگی صاحب باری عصبانی از بار زدم بیرون و توی همون منطقه دنبال کار گشتم
ولی بعد از نیم ساعت فهمیدم گوشیم اون جا جا مونده
و دوباره رفتم اون جای کوفتی و هم رسیدم دیدم یکی داره صاحب کارمو
یا بهتره بگم صاحب کار قبلیمو خفه میکنی دستمو گذاشتم روی دستای بزرگش
که روشو بر گردوند و بهم نگاه کرد این ...این همون پسره بود
تا چهرمو دید دستاش شل شد و افتاد
×- هر دو تون گم شید بیرون از این جا(عربده)
۶.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.