☆زیبا ترین رویا☆
☆زیبا ترین رویا☆
☆part4☆
سرچ کردم "آهنگ های بی تی اس" واقعا عالی بودن زود زود آهنگاشون رو دانلود میکردم و عکساشون گالریم شده بی تی اس
ا.ت:من اولین نفر جونگکوک و دومین نفر تهیونگگگگ خداااا چرا اینقدر خوشتیپن ولی خدایی جونگکوک فرق میکرد یعنی وقتی خدا وقتش خالی بود جونگکوک رو خلق کرد اون چشمای تیله ای گونه های کیوت فرم بینیش فرم لبش
لیا:ولی خداییی جیمین لباششش
ا.ت:منحرف شدم
لیا:عع چیشد که منحرف شدی تو که منحرف نبودی
ا.ت:نمد
ا.ت:بیا بازم بی تی اس ببینیم خیلی خوبن
و اصلا نخوابیدیم فقط بی تی اس که یهو لیا گفت
لیا:بسه دیگه بریم بخوابیم فردا میریم مدرسه مثل امروز دیرمون میشع
ا.ت:باشه
با ابنکه رو تختمون نشسته بودیم راحت دراز کشیدیم تخت دونفره بود منو لیا
تا چشمامو بستم
که یهو بی تی اس توی ذهنم بود کلا با لبخند به بی تی اس فکر میکردم و اثلا نفهمیدم کی خوابم برده بود کهصبح با صدای آلارمم بیدار شدم لیا که پیشم بود رو با هر دو دستم تکونش دادم که بیدار شد
لیا:من میخوام بخوابمممم😭😭😭
ا.ت:لیا بیدار شو دیگه
لیا:فقط یه حرکت تا کیس موتده بودددد😭😭
ا.ت:منم فقط یه حرکت تا کیس مونده بود آخر این آلارم فاک صدا داد
لیا:وقتی گفتی صدا داد منحرف شدم منظورم اینه گوز داد🤣🤣🤣
ا.ت:🤣🤣🤣🤣آلارم گوزووو🤣🤣🤣🤣
م.ا.ت.ل:بیاین صبونه
ا.ت:الان میایم
رفتیم تا آخرش به جای اینکه به مدرسه فوش بدیم داشتیم درمورد بی تی اس حرف میزدیم
رفتیم سر میز داشتیم صبونه میخوردیم که مامانم گفت
م.ا.ت.ل:دیشب چرا عر میکردین
ا.ت:مامان دیشب ۷ تا پسر کراش دیدم و آرمی شدم
م.ا.ت.ل:آرمی؟
لیا:آره مامان یه گروهی عست به اسم بی تی اس اسماشون ... (ادمین گشاد)
م.ا.ت.ل:پاشین برین مدرستون
ا.ت:باشه
رفتیم مدرسه رفتیم کلاس که مثل دیروز هیچکس نبود فقط منو خواهرم سوجین و نایون اونجا بودن سلام کردیم
نایون:تسلیت میگم
ا.ت با اینکه اینو شنید بغض بدی قلوشو چنگ میزد آب دهنش رو قورت داد و لبش رو گاز گرفت سفی میکرد گریه نکنه یا بغض گفت
ا.ت:اوهوم ...بغض...
لیا دید ا.ت بغض کرده بود گفت
لیا:اشکال نداره ا.ت بالاخره همچی درست میشه...بغض...
فلش بک به فردا:
لیا:ا.ت فردا تولدمونهههه مامان رفته کادو بگیرهههه
ا.ت:هوراااا تولد
فلش بک به فردا:
روز تولدم بود خیلی هیجان داشتم که کیک بخورم هیچی نمیخواستم فقط کیک میخواستم رفتم لباس عوض کردم مهمون اومده بود خوب شد که کیک ۳ طبقه ای بود کنار نیز رو دیدم عرررر کادووووووو کادو عه چقدر زیادن عرررر یعتی همه ی اونا مال منن عرررر رفتیم پایین نوبت کیک شده بور بلند داد زدم
ا.ت:تولد منو لیاس پس ما بزرگشو میخوریم (عشوه)
بعد از آرزو من آرزو کرده بودم یه آیدل بشم و بی تی اس رو از نزدیک ببینم
تولد تموم شده بود کهههه...
☆part4☆
سرچ کردم "آهنگ های بی تی اس" واقعا عالی بودن زود زود آهنگاشون رو دانلود میکردم و عکساشون گالریم شده بی تی اس
ا.ت:من اولین نفر جونگکوک و دومین نفر تهیونگگگگ خداااا چرا اینقدر خوشتیپن ولی خدایی جونگکوک فرق میکرد یعنی وقتی خدا وقتش خالی بود جونگکوک رو خلق کرد اون چشمای تیله ای گونه های کیوت فرم بینیش فرم لبش
لیا:ولی خداییی جیمین لباششش
ا.ت:منحرف شدم
لیا:عع چیشد که منحرف شدی تو که منحرف نبودی
ا.ت:نمد
ا.ت:بیا بازم بی تی اس ببینیم خیلی خوبن
و اصلا نخوابیدیم فقط بی تی اس که یهو لیا گفت
لیا:بسه دیگه بریم بخوابیم فردا میریم مدرسه مثل امروز دیرمون میشع
ا.ت:باشه
با ابنکه رو تختمون نشسته بودیم راحت دراز کشیدیم تخت دونفره بود منو لیا
تا چشمامو بستم
که یهو بی تی اس توی ذهنم بود کلا با لبخند به بی تی اس فکر میکردم و اثلا نفهمیدم کی خوابم برده بود کهصبح با صدای آلارمم بیدار شدم لیا که پیشم بود رو با هر دو دستم تکونش دادم که بیدار شد
لیا:من میخوام بخوابمممم😭😭😭
ا.ت:لیا بیدار شو دیگه
لیا:فقط یه حرکت تا کیس موتده بودددد😭😭
ا.ت:منم فقط یه حرکت تا کیس مونده بود آخر این آلارم فاک صدا داد
لیا:وقتی گفتی صدا داد منحرف شدم منظورم اینه گوز داد🤣🤣🤣
ا.ت:🤣🤣🤣🤣آلارم گوزووو🤣🤣🤣🤣
م.ا.ت.ل:بیاین صبونه
ا.ت:الان میایم
رفتیم تا آخرش به جای اینکه به مدرسه فوش بدیم داشتیم درمورد بی تی اس حرف میزدیم
رفتیم سر میز داشتیم صبونه میخوردیم که مامانم گفت
م.ا.ت.ل:دیشب چرا عر میکردین
ا.ت:مامان دیشب ۷ تا پسر کراش دیدم و آرمی شدم
م.ا.ت.ل:آرمی؟
لیا:آره مامان یه گروهی عست به اسم بی تی اس اسماشون ... (ادمین گشاد)
م.ا.ت.ل:پاشین برین مدرستون
ا.ت:باشه
رفتیم مدرسه رفتیم کلاس که مثل دیروز هیچکس نبود فقط منو خواهرم سوجین و نایون اونجا بودن سلام کردیم
نایون:تسلیت میگم
ا.ت با اینکه اینو شنید بغض بدی قلوشو چنگ میزد آب دهنش رو قورت داد و لبش رو گاز گرفت سفی میکرد گریه نکنه یا بغض گفت
ا.ت:اوهوم ...بغض...
لیا دید ا.ت بغض کرده بود گفت
لیا:اشکال نداره ا.ت بالاخره همچی درست میشه...بغض...
فلش بک به فردا:
لیا:ا.ت فردا تولدمونهههه مامان رفته کادو بگیرهههه
ا.ت:هوراااا تولد
فلش بک به فردا:
روز تولدم بود خیلی هیجان داشتم که کیک بخورم هیچی نمیخواستم فقط کیک میخواستم رفتم لباس عوض کردم مهمون اومده بود خوب شد که کیک ۳ طبقه ای بود کنار نیز رو دیدم عرررر کادووووووو کادو عه چقدر زیادن عرررر یعتی همه ی اونا مال منن عرررر رفتیم پایین نوبت کیک شده بور بلند داد زدم
ا.ت:تولد منو لیاس پس ما بزرگشو میخوریم (عشوه)
بعد از آرزو من آرزو کرده بودم یه آیدل بشم و بی تی اس رو از نزدیک ببینم
تولد تموم شده بود کهههه...
۳.۰k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.