گرگ ومیش پارت ۱۹
گرگ ومیش پارت ۱۹
می گفت که بس کنم و دست از این کارا بردارم
+هه اگه من برات مهم بودم ولم نمیکردی(تو دلش میگه)
- ات بیا بریم سراغ یه کار دیگه
(بچها این علامت جک بود ها گفتم که یادتون نره)
+نه من باید یاد بگیریم
یه بار دیگه متور رو روشن کردم و دوباره با صورت خوردم زمین
+ولش کن اصلا چرا یه دختر تا زمانی که ماشین هست باید متور سواری کنه ها
جک به حرفم یکم خندیدو
-نگا بیا برسنمت خونتون تا هم منو هم خودتو به کشتن ندادی
+باشه بریم
تو راه بودیم که دیدم چند تا آدم روی پرتگاه واستادن و می خواستن یه نفرو بندازن پایین(زیر پرتگاه آبه)
+جک،جک واستا میگم واستا
-چیه چکار میکنی
+اونا ببین دارن یکی میندازن
-ات آروم باش اونا فقط دنبال خوش گذرانی
هستن
+خودشونو برای خوش گذرانی میندازن
-اره منم یه بار امتحان کردم خیلی حال میده
+باشه بیا بریم
رسیدیم خونه ما
+خدافظ
-خدافظ
@ سلام ات
+سلام بابا غذا خوردی
@ آره یعنی نه نگا ات بامن رو راست باش حالت خوبه اگه حالت خوب نیست میتونیم یه دکتری چیزی خبر کنیم
+آره بابا حالم کاملا خوبه
@ باشه حالا که حالت خوبه یه چیزی بپز بخوریم
+باش
یه چیزی خوردیم رفتم توی اتاقم روی تخت دراز کشیدم که خوابم برد
ویو صبح ات
از خواب بیدار شدم و غذا خوردم و تصمیم گرفتم که به اون پرتگاه برم
+بابا من دارم میرم بیرون
@ باشه خواهش میکنم حواست به خودت باشه
+باشه خدافظ
@خدافظ
+رسیدم پرتگاه وای خدای من چه ارتفاعی داره
ولی پریدم با آب برخورد کردم و تا آمد بیام روی آب جیمین رو دوباره دیدم ولی اهمیت ندادم و تا روی آب رسیدم موج دوباره بهم برخورد کرد نفسم عرق میشد و دوباره برمی گشت که دیدم
#سناریو
#وانشات
#فیک
می گفت که بس کنم و دست از این کارا بردارم
+هه اگه من برات مهم بودم ولم نمیکردی(تو دلش میگه)
- ات بیا بریم سراغ یه کار دیگه
(بچها این علامت جک بود ها گفتم که یادتون نره)
+نه من باید یاد بگیریم
یه بار دیگه متور رو روشن کردم و دوباره با صورت خوردم زمین
+ولش کن اصلا چرا یه دختر تا زمانی که ماشین هست باید متور سواری کنه ها
جک به حرفم یکم خندیدو
-نگا بیا برسنمت خونتون تا هم منو هم خودتو به کشتن ندادی
+باشه بریم
تو راه بودیم که دیدم چند تا آدم روی پرتگاه واستادن و می خواستن یه نفرو بندازن پایین(زیر پرتگاه آبه)
+جک،جک واستا میگم واستا
-چیه چکار میکنی
+اونا ببین دارن یکی میندازن
-ات آروم باش اونا فقط دنبال خوش گذرانی
هستن
+خودشونو برای خوش گذرانی میندازن
-اره منم یه بار امتحان کردم خیلی حال میده
+باشه بیا بریم
رسیدیم خونه ما
+خدافظ
-خدافظ
@ سلام ات
+سلام بابا غذا خوردی
@ آره یعنی نه نگا ات بامن رو راست باش حالت خوبه اگه حالت خوب نیست میتونیم یه دکتری چیزی خبر کنیم
+آره بابا حالم کاملا خوبه
@ باشه حالا که حالت خوبه یه چیزی بپز بخوریم
+باش
یه چیزی خوردیم رفتم توی اتاقم روی تخت دراز کشیدم که خوابم برد
ویو صبح ات
از خواب بیدار شدم و غذا خوردم و تصمیم گرفتم که به اون پرتگاه برم
+بابا من دارم میرم بیرون
@ باشه خواهش میکنم حواست به خودت باشه
+باشه خدافظ
@خدافظ
+رسیدم پرتگاه وای خدای من چه ارتفاعی داره
ولی پریدم با آب برخورد کردم و تا آمد بیام روی آب جیمین رو دوباره دیدم ولی اهمیت ندادم و تا روی آب رسیدم موج دوباره بهم برخورد کرد نفسم عرق میشد و دوباره برمی گشت که دیدم
#سناریو
#وانشات
#فیک
۶.۸k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.