تو مال منی فصل ۲ پارت ۱۱

که یهو صدای لاستیک های ماشین نظر همه رو به خودش جلب کرد همه برگشتن به سمت صدا که دیدن ا.ت در ماشین رو باز می‌کنه و از ماشین خارج میشه سرش رو میاره بالا که با قیافه نگران همه رو به رو میشه بعضی مثل بابا بزرگ فقط نگران موقعیت کاریشون بودن

جانگ : ا.ت دخترم خوبی
ا.ت : بله پدر بزرگ
ا.ت میخواست بره داخل که بابا بزرگ گفت
ب.ب : وایسا نوم میخواد بخاطر این قضیه ازت معذرت خواهی کنه
جانگ : ولی ...
ا.ت : پدر بزرگ (سرد)
یونا اومد جلو که گوشه لبش پاره شده بود و دستش کبود سرش پایین بود و برگشت گفت
یونا : من .... من ...معذرت می‌خوام بخاطر اینکه همچین کاری کردم
ا.ت : معذرت خواهی پاکن نیست که خیلی ها فکر کنن با یه معذرت همه چیز پاک میشه

این حرفش رو وقتی زد که توی چشمای جونگ کوک داشت نگاه میکرد
جونگ کوک بغض کرده بود و چشماش بخاطر اینکه داشت خیس میشد برش میزد

ا.ت چشمش رو از جونگ کوک گرفت و داد به یونا و گفت

ا.ت : می‌دونی اگر کسی راجب خانواده من حرف مفت بزنه چه بلایی سرش میاد

یونا با ترس همون جوری که سرش پایین بود گفت

یونا : نمی‌دونم ( با صدای لرزان )

ا.ت : میفرستمش پیش عزرائیل ( با حالت ترسناک )

یونا : سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکی ا.ت رو نگاه میکرد ا.ت یه پوزخند زد و بدون توجه به هیچکدوم از افراد دور ورش وارد خونه شد

خانواده ها شروع به دوباره بحث کردن بابا بزرگ بد جور نگران این پروژه بود
لا بین این ها جونگ کوک زیرکانه رفت داخل خونه تا ا.ت رو ببینه

از پله ها رفت بالا و در اتاق ا.ت رو باز کرد

ا.ت : ببخشید ......
حرف ا.ت توسط بغلی که کوک کردن بود قطع شد
بدن کوک شروع به لرزیدن کرد و شونه ا.ت خیس شد و مثل آبشار از چشمان کوک اشک می‌ریخت و به شونه ا.ت برخورد میکرد

کوک : من..... من .... هق خیلی نگرانت بودم نباید اینجوری می‌رفتی نمی‌گی من اگر دوباره تورو از دست بدم میمیرم ا.ت

ا.ت از کوک فاصله گرفت و رفت سمت کمدش و کوک گفت

کوک : بی محلی بهم نکن ا.ت من مجبور به اون کار بودم اگر میدونستم بچمون تو شمکته ...

که یهو ....