روزی برای آرامش
روزی برای آرامش
پارت۱
+:امروز قرار بود که عموم و پسر عموم بیان برای کارای اداری رفتم تا آماده بشم....
+:صدای زنگ اومد رفتم پایین تا درو باز کردم تو آینه به خودم نگاه کردم دیدم ارایشم بهم ریخته رفتم بالا تا درستش کنم ...
+:صدای بابام میومد که داره احوال پرسی میکنه ...
×:یکم مشروب خوردن آنقدر منو مست کرده داره سرم گیج میره.... اوففف.. داشتم میرفتم دستشویی تا صورتمو بشورم یه دفعه عمو گفت :
+پ:دسشویی پره پسرم برو طبقه بالا ...
×:ب....باشه عمو ..
+:در اتاقمو باز کردم برم بیرون دیدم جونگ کوک تلو تلو میخوره مست بود .... داشت می افتاد که گرفتمش گفتم :پسر عمو حالت خوبه؟..!
×:اا....آره خوبم..
+:داشتم کمکش میکردم که انقدر سنگین بود افتادیم تو اتاقم یه دفعه دیدم روش افتادم سریع بلند شدم....(خجالت)
دیدم دستم و کشید....
منتظر پارت بعد باشید😊
پارت۱
+:امروز قرار بود که عموم و پسر عموم بیان برای کارای اداری رفتم تا آماده بشم....
+:صدای زنگ اومد رفتم پایین تا درو باز کردم تو آینه به خودم نگاه کردم دیدم ارایشم بهم ریخته رفتم بالا تا درستش کنم ...
+:صدای بابام میومد که داره احوال پرسی میکنه ...
×:یکم مشروب خوردن آنقدر منو مست کرده داره سرم گیج میره.... اوففف.. داشتم میرفتم دستشویی تا صورتمو بشورم یه دفعه عمو گفت :
+پ:دسشویی پره پسرم برو طبقه بالا ...
×:ب....باشه عمو ..
+:در اتاقمو باز کردم برم بیرون دیدم جونگ کوک تلو تلو میخوره مست بود .... داشت می افتاد که گرفتمش گفتم :پسر عمو حالت خوبه؟..!
×:اا....آره خوبم..
+:داشتم کمکش میکردم که انقدر سنگین بود افتادیم تو اتاقم یه دفعه دیدم روش افتادم سریع بلند شدم....(خجالت)
دیدم دستم و کشید....
منتظر پارت بعد باشید😊
۲.۱k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.