Part
Part 1
کارکتر ها :
تهیونگ ،یونا (دختر تهیونگ ) ،سارا
شخصیت های فرعی
خدمتکار ها ,مادر سارا
بریم شروع داستان:
سارا:از خواب بیدار شدم و لباس هام پوشیدم اومدم پایین و به مادر م سلام کردم
م.س:بیا صبحونه ت بخور بعد برو
سارا: باشه اممم به به چیکار کردییی
م.س:زبون نریز برنامت برای امروز چیه؟
سارا: برنامم اینکه برم دنبال کار برنامه تو چیه؟
مس:خوبه ایشا.. بتونی کار مورد علاقت پیدا کنی منم برنامم اینکه برم خونه ی خانوم جِی
سارا :خوبه مراقب خودت باش منم برم بایی(لپ مامانش بوس کرد ورفت)
م.س:خدافظ باشه
ویو سارا
هر چقدر دنبال کار میگشتم یا خوب نبودند یا حقوق زیادی نداشتند همینجور که داشتم از خیابون رد میشدم دیدم یک آگهی برای پرستار بچه بود قیمتش هم خوب بو د پس تصمیم گرفتم وزنگ زدم و قرار شد فردا ساعت ۵ برم اونجا
(فردا)
یک کراپ و کت روش پوشیدن با شلوار مشکی و موهام هم چون بلندترشده بود بستم و تاکسی گرفتم
وقتی رسیدم کف کردم عجب عمارتیه
سارا:امم ببخشید اینجا خونه ای آقای کیمه؟
نگهبان:بله برای چی اومدی؟
سارا:برای کار پرستار بچه
نگهبان:اوم بفرمایید شما خانومه؟
سارا:خانوم سارا لی هستم
نگهبان:خوب بفرمایید
ویو سارا: نگهبان در باز کرد و وارد محوطه شدن عجب حیاطی از خونه ما بزرگتره
کارکتر ها :
تهیونگ ،یونا (دختر تهیونگ ) ،سارا
شخصیت های فرعی
خدمتکار ها ,مادر سارا
بریم شروع داستان:
سارا:از خواب بیدار شدم و لباس هام پوشیدم اومدم پایین و به مادر م سلام کردم
م.س:بیا صبحونه ت بخور بعد برو
سارا: باشه اممم به به چیکار کردییی
م.س:زبون نریز برنامت برای امروز چیه؟
سارا: برنامم اینکه برم دنبال کار برنامه تو چیه؟
مس:خوبه ایشا.. بتونی کار مورد علاقت پیدا کنی منم برنامم اینکه برم خونه ی خانوم جِی
سارا :خوبه مراقب خودت باش منم برم بایی(لپ مامانش بوس کرد ورفت)
م.س:خدافظ باشه
ویو سارا
هر چقدر دنبال کار میگشتم یا خوب نبودند یا حقوق زیادی نداشتند همینجور که داشتم از خیابون رد میشدم دیدم یک آگهی برای پرستار بچه بود قیمتش هم خوب بو د پس تصمیم گرفتم وزنگ زدم و قرار شد فردا ساعت ۵ برم اونجا
(فردا)
یک کراپ و کت روش پوشیدن با شلوار مشکی و موهام هم چون بلندترشده بود بستم و تاکسی گرفتم
وقتی رسیدم کف کردم عجب عمارتیه
سارا:امم ببخشید اینجا خونه ای آقای کیمه؟
نگهبان:بله برای چی اومدی؟
سارا:برای کار پرستار بچه
نگهبان:اوم بفرمایید شما خانومه؟
سارا:خانوم سارا لی هستم
نگهبان:خوب بفرمایید
ویو سارا: نگهبان در باز کرد و وارد محوطه شدن عجب حیاطی از خونه ما بزرگتره
- ۹.۸k
- ۱۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط