رویای بزرگ
رویای بزرگ
#part26
از پنجره بیرونو نگاه میکردم که خانمی که کنارم نشسته بود دستمو گرفت و گفت:
(از این به بعد کره ای حرف میزنه)
چیزی شده؟
+ ام... نه
-با مامانت حرف میزدی؟
+اره شما مگه فارسی بلدین از کجا متوجه شدین که با مامانم حرف میزنم!
-یکمی بلدم
+واسه گردش اومده بودین ایران؟
-اره ، تو اولین بارته که میری کره؟
+درسته
-ینی کسی رو اونجا نداری
+من کسی رو اونجا نمیشناسم
-میتونم مهمونت کنم به خونم...
+نه ممنون
-میتونی بیای تو موقعی که کار و خونه پیدا میکنی
+واقعا ممنون نیازی به این کار نیست
-باشه پس حداقل شمارمو بگیر تا اگه مشکلی پیش اومد خبرم کنی
+ ممنون:)
#part26
از پنجره بیرونو نگاه میکردم که خانمی که کنارم نشسته بود دستمو گرفت و گفت:
(از این به بعد کره ای حرف میزنه)
چیزی شده؟
+ ام... نه
-با مامانت حرف میزدی؟
+اره شما مگه فارسی بلدین از کجا متوجه شدین که با مامانم حرف میزنم!
-یکمی بلدم
+واسه گردش اومده بودین ایران؟
-اره ، تو اولین بارته که میری کره؟
+درسته
-ینی کسی رو اونجا نداری
+من کسی رو اونجا نمیشناسم
-میتونم مهمونت کنم به خونم...
+نه ممنون
-میتونی بیای تو موقعی که کار و خونه پیدا میکنی
+واقعا ممنون نیازی به این کار نیست
-باشه پس حداقل شمارمو بگیر تا اگه مشکلی پیش اومد خبرم کنی
+ ممنون:)
۱.۲k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.