فیکشن Deadly duel پارت 19
Name:Deadly duel
Genres:
criminal_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 19
-تاحالا به این فکر کردی که چرا در رو قفل کرد!؟
+هیچوقت.........
(ادامه فلش بک)
کلافه از موقعیت پیش اومده چنگی به موهای قهوه ایش زد و کلمات نا مفهومی زیر لب زمزمه کرد.
بین زمزمه هایی که از زیر لب میگفت ناگهان فکری به ذهنش رسید!
کی در رو قفل کرده بود!؟
امکان نداشت اتفاقی یکی اتاق رو قفل کرده باشه توی این کشتی کاملا همه چیز تحت کنترل بود و باید برای باز کردن یا بستن در کلید داشته باشی!
و یعنی اتفاقی نبوده،اون دختر؟......
نمیدونست هیچی نمیدونست فقط میخواست از اینجا بره بیرون فقط میخواست برگرده خونه و دیگه هیچوقت به این کشتی مشکوک پا نزاره.
همونجور که مثل دیوونه ها با خودش حرف میزد صدای از دستشویی شنید که باعث شد با ترس دستشو روی قلبش بزاره.
اولش فکر کرد توهم زده پس فقط روی تخت نشست و نفس عمیق کشید.
وقتی دوباره صدای ناله ی ضعیفی شنید با ترس از روی تخت بلند شد و به طرف دستشویی راه افتاد،با دست هایی لرزون دستگیره در رو فشار داد و کمتر از یک ثانیه اونو دید!
پسری با موهای بلوند کت مشکی چرمی و شلوار تنگ سیاه اونجا با دست و پای بسته افتاده بود و خیلی ضعیف ناله میکرد و درخواست کمک میکرد.
خیلی اروم سمتش قدم برداشت و خیلی زود تونست خیسی چیزی رو زیر پاش حس کنه.
با ترس سرش رو پایین اورد و با چیزی مواجهه شد که اصلا انتظارش رو نداشت.
خون!
https://harfeto.timefriend.net/16222815824871
ناشناسمو پر کنید:)
توی پارت بعدی جوابشونو میدم.....
لاو یو ال🖤🖤🖤🖤🖤🖤
Genres:
criminal_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 19
-تاحالا به این فکر کردی که چرا در رو قفل کرد!؟
+هیچوقت.........
(ادامه فلش بک)
کلافه از موقعیت پیش اومده چنگی به موهای قهوه ایش زد و کلمات نا مفهومی زیر لب زمزمه کرد.
بین زمزمه هایی که از زیر لب میگفت ناگهان فکری به ذهنش رسید!
کی در رو قفل کرده بود!؟
امکان نداشت اتفاقی یکی اتاق رو قفل کرده باشه توی این کشتی کاملا همه چیز تحت کنترل بود و باید برای باز کردن یا بستن در کلید داشته باشی!
و یعنی اتفاقی نبوده،اون دختر؟......
نمیدونست هیچی نمیدونست فقط میخواست از اینجا بره بیرون فقط میخواست برگرده خونه و دیگه هیچوقت به این کشتی مشکوک پا نزاره.
همونجور که مثل دیوونه ها با خودش حرف میزد صدای از دستشویی شنید که باعث شد با ترس دستشو روی قلبش بزاره.
اولش فکر کرد توهم زده پس فقط روی تخت نشست و نفس عمیق کشید.
وقتی دوباره صدای ناله ی ضعیفی شنید با ترس از روی تخت بلند شد و به طرف دستشویی راه افتاد،با دست هایی لرزون دستگیره در رو فشار داد و کمتر از یک ثانیه اونو دید!
پسری با موهای بلوند کت مشکی چرمی و شلوار تنگ سیاه اونجا با دست و پای بسته افتاده بود و خیلی ضعیف ناله میکرد و درخواست کمک میکرد.
خیلی اروم سمتش قدم برداشت و خیلی زود تونست خیسی چیزی رو زیر پاش حس کنه.
با ترس سرش رو پایین اورد و با چیزی مواجهه شد که اصلا انتظارش رو نداشت.
خون!
https://harfeto.timefriend.net/16222815824871
ناشناسمو پر کنید:)
توی پارت بعدی جوابشونو میدم.....
لاو یو ال🖤🖤🖤🖤🖤🖤
۴۷.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.