رمان جنگل چشمانش👀🌿
#جنگل_چشمانش👀🌿
#PART_8
یه زور ارومش کردیم و پسره رو ول کردیم .
خدا خدا میکردم سهیل به بابا چیزی نگه وگرنه بابا اصلا نمیزاره دیگه کار کنم دلیل شم اینه که این شغل خطرناکه هوف
گوشی رو بر داشتم و به سهیل پیام دادم_سلام داداشی میشه به بابا چیزی نگی اخه نمیزاره دیگه کار کنم خودت که میدونی من چقدر عاشق این شغلم
سریع جواب داد_سلام باشه به شرطی که دیگه چیزی رو ازم مغفی نکنی براش شکلک بوس رو فرستادم و نوشتم _عاشقتم داداشی گوشی رو گذاشتم رو میز و به ساعت نگاه کردم ساعت کاری داشت تموم میشد کم کم وسایلم رو جمع کردم و اماده شدم که برم همزمان با سرگرد از اتاق اومدم بیرون احترام گذاشتمو رفتم سمت اتاق مهدی در زدم و رفتم تو _تو هنوز یاد نگرفتی منتظر بفرمایید باشی بعد بیایی داخل
_کی حال داره پشت در بایسته
_حالا چیکار داشتی
_هیچی ساعت کاری تموم شده من میرم به عمه و مرضیه سلام برسون هنوز یادم نرفته به سهیل گفتی
_پوف چندبار بگم من نگفتم اصلا اگه میخواستم بگم که همون اول میگفتم.. خداحافظ
_خداسعدی
از اتاقش اومدم بیرون ساعت داشت ۱۸ میشد سریع سوار ماشین شدمو اهنگ شب موهات از یوسف زمانی رو پلی کردم
آخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرم
زده به سرم تو رو ببرم شمال و برنگردم
کمه کمه کم یه شبو با هم زیر نور ماه تو ساحل
بگی به همه عاشقمی مال خوده خوده خودمی
آخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرم
زده به سرم تو رو ببرم شمال و برنگردم
کمه کمه کم یه شبو با هم زیر نور ماه تو ساحل
بگی به همه عاشقمی مال خوده خوده خودمی
شب موهات چش دریات دیگه آدم چیو میخواد
اینو میدونی تو خود عشقی
تو با اون دوتا ابروی مشکیت عزیزم
توی قلب هرکی یه عشقه ولی عشقم خودتو عشقه
آره تو همونی که میخوامش آره عاشقی همینه راهش عزیزم
آخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرم
زده به سرم تو رو ببرم شمالو برنگردم
کمه کمه کم یه شبو با هم زیر نور ماه تو ساحل
بگی به همه عاشقمی مال خوده خوده خودمی🎶
رسیدم خونه ماشینو کنار ماشین سهیل پارک کردم
به خاطر اهنگ قری که اومده بود تو کمرم و تو ماشین نتونسته بودم خوب خودمو خالی کنم با قر وارد خونه شدم
#PART_8
یه زور ارومش کردیم و پسره رو ول کردیم .
خدا خدا میکردم سهیل به بابا چیزی نگه وگرنه بابا اصلا نمیزاره دیگه کار کنم دلیل شم اینه که این شغل خطرناکه هوف
گوشی رو بر داشتم و به سهیل پیام دادم_سلام داداشی میشه به بابا چیزی نگی اخه نمیزاره دیگه کار کنم خودت که میدونی من چقدر عاشق این شغلم
سریع جواب داد_سلام باشه به شرطی که دیگه چیزی رو ازم مغفی نکنی براش شکلک بوس رو فرستادم و نوشتم _عاشقتم داداشی گوشی رو گذاشتم رو میز و به ساعت نگاه کردم ساعت کاری داشت تموم میشد کم کم وسایلم رو جمع کردم و اماده شدم که برم همزمان با سرگرد از اتاق اومدم بیرون احترام گذاشتمو رفتم سمت اتاق مهدی در زدم و رفتم تو _تو هنوز یاد نگرفتی منتظر بفرمایید باشی بعد بیایی داخل
_کی حال داره پشت در بایسته
_حالا چیکار داشتی
_هیچی ساعت کاری تموم شده من میرم به عمه و مرضیه سلام برسون هنوز یادم نرفته به سهیل گفتی
_پوف چندبار بگم من نگفتم اصلا اگه میخواستم بگم که همون اول میگفتم.. خداحافظ
_خداسعدی
از اتاقش اومدم بیرون ساعت داشت ۱۸ میشد سریع سوار ماشین شدمو اهنگ شب موهات از یوسف زمانی رو پلی کردم
آخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرم
زده به سرم تو رو ببرم شمال و برنگردم
کمه کمه کم یه شبو با هم زیر نور ماه تو ساحل
بگی به همه عاشقمی مال خوده خوده خودمی
آخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرم
زده به سرم تو رو ببرم شمال و برنگردم
کمه کمه کم یه شبو با هم زیر نور ماه تو ساحل
بگی به همه عاشقمی مال خوده خوده خودمی
شب موهات چش دریات دیگه آدم چیو میخواد
اینو میدونی تو خود عشقی
تو با اون دوتا ابروی مشکیت عزیزم
توی قلب هرکی یه عشقه ولی عشقم خودتو عشقه
آره تو همونی که میخوامش آره عاشقی همینه راهش عزیزم
آخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرم
زده به سرم تو رو ببرم شمالو برنگردم
کمه کمه کم یه شبو با هم زیر نور ماه تو ساحل
بگی به همه عاشقمی مال خوده خوده خودمی🎶
رسیدم خونه ماشینو کنار ماشین سهیل پارک کردم
به خاطر اهنگ قری که اومده بود تو کمرم و تو ماشین نتونسته بودم خوب خودمو خالی کنم با قر وارد خونه شدم
۲.۱k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.