۱۹
۱۹
(نیم ساعت بعد )
ات : بنظرم با پدرت درست صحبت نکردی کوک باباته!!
کوک : نمیخوام مانع ای بشه برام برای بدست اوردنت اینقدر سخته بگی باشهه
بپذیری که یه نفر تو این خونه لامصب دوست داره ..... نه نه عاشقته ارهه ؟؟
ات : باشهههه داد نزن حالا
کوک : تا به زبون نیاری ولت نمیکنم تا جون دارم داد میزنم ..
( و وی شروع به جیغ زدن میکنه )
ات : باشه سرم درد میکنه
کوک : جیغ
ات : دوستت دارمممم باشه باشه ( عربده )
... بیچاره همسایه هاشون ...
کوک : جداً ؟ ( خوشحال )
ات : اره
ات ویو :
بعد گفتن حرفم یهو دیدم رو هوام یجوری بغلم کرده بود انگار بار اخرشه
کوک : خب دوباره برا من شدی!
ات : اوهوم
کوک : واییییی ننه ( بغلش کرد )
ات : بسه دیگه
کوک : اخع ... راستی برو به کارای بدت فک کن چرا اون مرتیکه الد...نگ رو بو......سیدی ؟؟
ات : چییییی ؟؟؟؟ کیووووو؟ کجا ؟؟؟
کوک : اره نو بار الیور جونتو
ات : حسودد
کوک : اره اره حسودم چه جورم چون داره به چیزی که برا منه نزدیک میشه و اینم عواقب خویی نداره بذو اینو بهش بگو ... اصن تو چرا خودم میگمم
ات : وااااا نمیخپاییی برا اشتی مون شام دعوتم کنی
کوک : همیشه که من دارم خرجتو میدم ( اروم )
ات : جان ؟
کوک : هیچی حتما میبرمت اصن به دوستاتم بگو بیان
ات : جدییییی عاشقتمممممم ( لپشو بو...س کرد )
کوک : اره اخرم قراره برشکسته شم .
ات : اگن اینطوره میخواستی دوست دختر نداشته باشی جونگکوکی ( از تو اتاق )
کوک : اشکال ندارع سگ اخلاقم دوس دارم
پارت بعد هم میزارم
امروز امتحان داشتم ببهشید تا الان نذاشتم :)
لایک شه
(نیم ساعت بعد )
ات : بنظرم با پدرت درست صحبت نکردی کوک باباته!!
کوک : نمیخوام مانع ای بشه برام برای بدست اوردنت اینقدر سخته بگی باشهه
بپذیری که یه نفر تو این خونه لامصب دوست داره ..... نه نه عاشقته ارهه ؟؟
ات : باشهههه داد نزن حالا
کوک : تا به زبون نیاری ولت نمیکنم تا جون دارم داد میزنم ..
( و وی شروع به جیغ زدن میکنه )
ات : باشه سرم درد میکنه
کوک : جیغ
ات : دوستت دارمممم باشه باشه ( عربده )
... بیچاره همسایه هاشون ...
کوک : جداً ؟ ( خوشحال )
ات : اره
ات ویو :
بعد گفتن حرفم یهو دیدم رو هوام یجوری بغلم کرده بود انگار بار اخرشه
کوک : خب دوباره برا من شدی!
ات : اوهوم
کوک : واییییی ننه ( بغلش کرد )
ات : بسه دیگه
کوک : اخع ... راستی برو به کارای بدت فک کن چرا اون مرتیکه الد...نگ رو بو......سیدی ؟؟
ات : چییییی ؟؟؟؟ کیووووو؟ کجا ؟؟؟
کوک : اره نو بار الیور جونتو
ات : حسودد
کوک : اره اره حسودم چه جورم چون داره به چیزی که برا منه نزدیک میشه و اینم عواقب خویی نداره بذو اینو بهش بگو ... اصن تو چرا خودم میگمم
ات : وااااا نمیخپاییی برا اشتی مون شام دعوتم کنی
کوک : همیشه که من دارم خرجتو میدم ( اروم )
ات : جان ؟
کوک : هیچی حتما میبرمت اصن به دوستاتم بگو بیان
ات : جدییییی عاشقتمممممم ( لپشو بو...س کرد )
کوک : اره اخرم قراره برشکسته شم .
ات : اگن اینطوره میخواستی دوست دختر نداشته باشی جونگکوکی ( از تو اتاق )
کوک : اشکال ندارع سگ اخلاقم دوس دارم
پارت بعد هم میزارم
امروز امتحان داشتم ببهشید تا الان نذاشتم :)
لایک شه
۳.۷k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.