P

P3
+یا خدا سه ساعت دیگ اوفف

£آره دیگ خصارت خودشه عین سگ باید کار کنه

+نمیدونم

£بیکاری؟

+چطور

£برو اون جیب هارو اتو کن (عمه هام خیاطن میدونم چ دردی داره)

+مامان اون همه جیببببب اخههه چطوررررر

£برای من ک نمیکنی برای داداشت میکنی

+مامان من لباس های خودم رو اتو نکردم چ برسه ب جیب های مردم خداایییاا

£این جیبا برای مردم نی برای کار کن های ی جائیه ک بعدش باید بری حسب هارو رو لباس همراه من بدوزی بعدش ببری تحویل بدی لاقل کمک دست من باش اگ کار نمیکنی اااا بچه های مردم...

+بسه مامان ول کن بچه های مردم رو تو هم ایششش

رفتم و 60 تا جیب رو اتو کردم و با کمک مامانم روی لباس ها دوختمشون

+بلاخرهههه

£نمیری ی وقت

+مامان الا جای تشکرته کمرم درد گرفت

£منم 9 ماه تو شکمم داشتمت کمرم درد گرفت تازه اون شب ک بابات داشت تورو درست می‌کرد کمرش درد گرفت هیچی نگفتیم اصلا تو از ما تشکر کردی؟

+ایشش مامان خووو بابا ک نبود تشکر کنم اصلا منو ندیده... ت و هم خو وظیفت بود خواستی باردار نشی

£اواااا

+مامان برم بدمشون

.£اره برو بده....... ب این آدرس

+باش

رفتم ب آدرس آی خدااا این ک همون باررررههع

رفتم داخل لباس هارو ب ی مردیکه تحویل داادم



+بفرمایید

مرد:ممنون ام کل هزینه چقدر میشه


+ام.... اینقدر

مرد:بفرمایید

+ممنون

داشتم از بار خارج میشدم ک دو نفر جلوم رو گرفتن

+ببخشید کاری داشتین

جیمین: لیدی افتخار میدی تا باهم باشیم تا ابد

+هریییی بیا برو کنار

_هوییی وقتی باهات عین آدم حرف میزنن عین آدم حرف بزن

+اگ نزنم چ میکنی هااا(داد)

ب بادیگارد هاش اشاره کرد
بادیگارد ها اومدن سمتم با لیوان هایی ک کنار دستم روی میز بود زخمی شون کردم ولی ماشاالله همش زیاد تر میشدن
پس با ب فرار کذاشتم تا خوده خونه عین اسب بدو کردم

رفتم داخل

¢چیشده چرا نفس نفس میزنی؟

+(داستان رو تعریف میکنه)

¢یعنی میخواسته بهت دست درازی کنه

+یجورایی

جین عصبی میشه میره سراغ میردک(جیمین) و باهم دعوا میکنن ک جین ناخواسته جیمین رو از پنجره پایین میندازه (جیمین ادمهه)

جین با ترس ب سمت در خروجی میره و تهیونگ شاهد تمام اتفاقات بوده

جین تا شب راهیه خیابوناست بد دوباره بر میگرده خونه اما ب هیچ کس هیچی نمیگه

دو روز بعد

دینگگگ(آیفون خونهه)

+منننن بازززز میکنم

¢باشه حالا خودتو نکش

در رو باز میکنه

+تـــو اینجا چکا میکنی

ویدئو رو نشونش میده(ته از تمام اتفاقات فیلم گرفته بوده)

+جینننننن(داد، ترس)

¢چیشده.... این یارو کیه

ته ویدئو رو ب جین نشون میده(مامانشون خونه نیست)...
`````````````````````````````````````
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۳۲)

پارت 7ات ویوامروز رفته بودم بازار که رادیکا رو دیدم(رادیکا ر...

پارت 8ات ویو رفتم نشستم رو مبل سر کوک رو گذاشتم رو شونم و مو...

P1ویوا. تساعت 2نیم شب بود چشم هامو باز کردم ب اطرافم نگاه کر...

¦معرفی¦مین ا. ت: کلاس کاراته میره، گیتار میزنه، 23 سالشه، ی ...

فیک عشق ابدی

پارت ۱۰ویو تهیونگ داشتیم مسخره بازی میکردیمکه یوهو چشمم به ی...

جیمین فیک زندگی پارت ۳۷#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط