رئیس جذاب من

[ رئیس جذاب من ]
♡پارت ۲ ♡

ویو نویسنده :

در تمام تول راه مشغول صحبت با جیهوپ بود به خاطر همینم یادش رفته بود که باید امروز برای اولین بار جلوی رئیسش جناب جئون ارائه بده و به محض اینکه از جیهوپ جدا شد دوباره استرس گرفت و تمام بدنش میلزید که مبادا نتونه درست ارائه بده و جناب جئون اخراجش کنه.

ویو ات:

به جز من سه چهار نفر دیگه از همکارم و همینطور یونا (یونا دوست خیلی خیلی صمیمی ات که از دوران دبیرستان باهم دوستن) هم ارائه داشتن البته اونا مدت زمان بیشتری توی این شرکت کار کردن و تجربه بیشتری دارن اونا قبلا با جناب جئون برخورد داشتن و بهتر میشناسنش . مسقیم رفتم دفترم اینم بگم که به جز من یونا و دونفر دیگه هم توی همون دفتر کار میکردن . به سمت یونا رفتم
ی..یونا....
–هی دختره ی.......اااااه......بیخیال....تاالان کدوم گوری بودی برو خداتو شکر کن که جلسه نیم ساعت به تأخیر افتاده
اوه....واقا به تاخیر افتاده...
ات با ذوق یونا رو سفت بغل کرد
وااااای....نمیدونی چقدر خوشحال شدم..فکر کردم دیر کردم
–اااایشش.....دردم گرفت ولم کن....حالا اینقدر خوشحال نباش چند دقیقه دیگه میریم برای جلسه
یونا و ات و بقیه همکاراشون بعد از برادشت وسایل مورد نیاز به سالنی که جلسه در آن برگذار میشد رفتن و هر کودوم روی صندلی خودشون نشتن ات داشت یه بار دیگه متن ارائه رو میخوندم که...............


لطفا حمایتم کنید ممنون میشم🤗❤️