گرگ سیاه
(خوب بسم الله الرحمن الرحیم شروع میکنیم 😂 توجه توجه این پارت اسماته)
از دید کوک
وقتی دیدمش که داشت لباس عوض میکرد دیگه طاقتم تموم شد و چسبوندمش به دیوار و حمله کردم به لباش
از دید ا/ت
دیگه داشتم نفس تنگی میگرفتم زدم روی شونش که ولم کرد
+کوک .... چیکار میکنی ؟
_هیششش آروم باش میگم
+ارومم بگو
_من فقد ..... نیازت دارم همین
_کوک راستش منم ... نیازت دارم
_پس اجازه هست کارو شروع کنم
+معلومه
کوک ا/ت رو برد سمت تخت رو گذاشتت رو تخت و شروع کردم به مارک کردن گردنش بعدش آروم آروم رفت سمت لباسش
لباس ا/ت رو از تنش درآورد و پرت کرد ی جای نامعلوم ( خندم گرفت😂)لباس خودش هم همینطور
+کوک من خجالت میکشم
_نه نه بیبی گرل نباید خجالت بکشی
کوک شروع کرد به خوردن سینه های ا/ت
+ ایییی آروم باش لطفا
_دیگه طاقتم تموم شد و د.یکم رو آروم کردم داخل سوراخ گرمش
+ایییییی درد دارع(بغض کرد)
_هیشششاروم باش اهه عادت میکنی
بعد چند مین شروع کرد به ضربه زدن
+اهههه کوک تند تررر
_چشمم اههه
+دارم میام
_بیا بیبی گرل اههه
باهم دیگه ارضا شدن و کنار هم افتادن
_اههه خیلی خوب بود
+برا تو خوب بود من درد دارمم
_خوب صبر بده
کوک ا/ت رو بغل کرد و برد داخل حموم
بعد حموم کردن و امدن بیرون و ..
صبح
از دید ا/ت
صبح شده بود بیدار شدم دیدم کوک نمیه لخت کنارمه با یادآوری اینکه دیشب چیشده خجالت کشیدممم وایییی الان چطوری تو چشماش نگا کنم
( از خجالت ذوب شدم🌚🗿)
از دید کوک
وقتی دیدمش که داشت لباس عوض میکرد دیگه طاقتم تموم شد و چسبوندمش به دیوار و حمله کردم به لباش
از دید ا/ت
دیگه داشتم نفس تنگی میگرفتم زدم روی شونش که ولم کرد
+کوک .... چیکار میکنی ؟
_هیششش آروم باش میگم
+ارومم بگو
_من فقد ..... نیازت دارم همین
_کوک راستش منم ... نیازت دارم
_پس اجازه هست کارو شروع کنم
+معلومه
کوک ا/ت رو برد سمت تخت رو گذاشتت رو تخت و شروع کردم به مارک کردن گردنش بعدش آروم آروم رفت سمت لباسش
لباس ا/ت رو از تنش درآورد و پرت کرد ی جای نامعلوم ( خندم گرفت😂)لباس خودش هم همینطور
+کوک من خجالت میکشم
_نه نه بیبی گرل نباید خجالت بکشی
کوک شروع کرد به خوردن سینه های ا/ت
+ ایییی آروم باش لطفا
_دیگه طاقتم تموم شد و د.یکم رو آروم کردم داخل سوراخ گرمش
+ایییییی درد دارع(بغض کرد)
_هیشششاروم باش اهه عادت میکنی
بعد چند مین شروع کرد به ضربه زدن
+اهههه کوک تند تررر
_چشمم اههه
+دارم میام
_بیا بیبی گرل اههه
باهم دیگه ارضا شدن و کنار هم افتادن
_اههه خیلی خوب بود
+برا تو خوب بود من درد دارمم
_خوب صبر بده
کوک ا/ت رو بغل کرد و برد داخل حموم
بعد حموم کردن و امدن بیرون و ..
صبح
از دید ا/ت
صبح شده بود بیدار شدم دیدم کوک نمیه لخت کنارمه با یادآوری اینکه دیشب چیشده خجالت کشیدممم وایییی الان چطوری تو چشماش نگا کنم
( از خجالت ذوب شدم🌚🗿)
۴.۷k
۰۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.