استاد کیم
استاد کیم
پارت ۸
امروز هم مثل هر روز مینو دختر شیطون زود به سمته مدرسه رفت
و بعد از کلی ورزش دوباره سمته رخت کن رفت فقد این کارها او را سرگرم میکرد بعد از اینکه یونیفورم اش را پوشید رفت سمته حیاط
مردی سیاه پوش با موتر اش وارد حیاط مدرسه شد و همان زمان نظره همه دخترا را طرف خودش جلو کرد و همه دختر ها شروع به پچ پچ کردن کردن و گاهی هم ازش عکس میگرفتن مرده از موتر پیاده شد و کلاه اش را از رو سرش برداشت و همان دقیقه مینو فهمید که استاد کیم هست ..
مینو با غضب بهش نگاه کرد با خودش زمزمه کرد
مینو : تو ... ازت بدم میاد استاد کیم
استاد کیم کلاه اش را رو موتر گذاشت و موهایش را با دست اش کمی مرتب کرد و بدونه اینکه به دخترها دیگی توجه کنه وارد سالون شد
گایا را دید که اومد سمت اش
گایا : دختر تو گروه مدرسه فهمیدم که چی شده چرا باز دعوا کردی
مینو : چون دوست داشتم عاشق دعوا هستم
گایا : ای شیطون بگو دیگه
مینو : م*ستش بودم
گایا این بار با داد گفت
گایا : هیچ مینوووو اذیتم نکن دیگه
زنگ خورد و همه سمته کلاس شون رفتن
گایا : امروز زنگ آخر ریاضی داریم خیلی استرس دارم
مینو : خدا بگم اون استاد رو چیکارش کنه ای وای اصلا چرا نفرین میکنم
مینو با صدا خیلی بلند گفت
مینو : استاد کیمممممممم ازت متنفرم خدا کنه بمیریییییییییییی مثللللللل پنکیک هستییییییییی
گایا خنده ای کرد
گایا: پنکیک دیگه چیه دختر
مینو : گایا خفشو وگرنه میکشمت
گایا و مینو با حرف زدن سمته کلاس شون رفتن
(زنگ آخر )
مینو یک دست اش را رو پشت صندلی گذاشت و همان دیگه استاد کیم وارد کلاس شد
تهیونگ : سلام بچه ها خوب هستید
همه بچه سلام دادن و همچنین بلند شد مینو همان جوری که نشسته بود با چشم هایش خیره به استاد اش بود
مشغول درس خوند شدن استاد کیم از همه درس میپرسید و بهشون یاد میداد استاد کیم خودش هم ناراحت بود و همچین پشیمان بود ..
دلش میخواد زود با مینو حرف بزنه
مینو تو دل اش گفت
// یااااااااا خداااا چه قلتی بکنم چرا زیر دلم درد میکنه ...
پارت ۸
امروز هم مثل هر روز مینو دختر شیطون زود به سمته مدرسه رفت
و بعد از کلی ورزش دوباره سمته رخت کن رفت فقد این کارها او را سرگرم میکرد بعد از اینکه یونیفورم اش را پوشید رفت سمته حیاط
مردی سیاه پوش با موتر اش وارد حیاط مدرسه شد و همان زمان نظره همه دخترا را طرف خودش جلو کرد و همه دختر ها شروع به پچ پچ کردن کردن و گاهی هم ازش عکس میگرفتن مرده از موتر پیاده شد و کلاه اش را از رو سرش برداشت و همان دقیقه مینو فهمید که استاد کیم هست ..
مینو با غضب بهش نگاه کرد با خودش زمزمه کرد
مینو : تو ... ازت بدم میاد استاد کیم
استاد کیم کلاه اش را رو موتر گذاشت و موهایش را با دست اش کمی مرتب کرد و بدونه اینکه به دخترها دیگی توجه کنه وارد سالون شد
گایا را دید که اومد سمت اش
گایا : دختر تو گروه مدرسه فهمیدم که چی شده چرا باز دعوا کردی
مینو : چون دوست داشتم عاشق دعوا هستم
گایا : ای شیطون بگو دیگه
مینو : م*ستش بودم
گایا این بار با داد گفت
گایا : هیچ مینوووو اذیتم نکن دیگه
زنگ خورد و همه سمته کلاس شون رفتن
گایا : امروز زنگ آخر ریاضی داریم خیلی استرس دارم
مینو : خدا بگم اون استاد رو چیکارش کنه ای وای اصلا چرا نفرین میکنم
مینو با صدا خیلی بلند گفت
مینو : استاد کیمممممممم ازت متنفرم خدا کنه بمیریییییییییییی مثللللللل پنکیک هستییییییییی
گایا خنده ای کرد
گایا: پنکیک دیگه چیه دختر
مینو : گایا خفشو وگرنه میکشمت
گایا و مینو با حرف زدن سمته کلاس شون رفتن
(زنگ آخر )
مینو یک دست اش را رو پشت صندلی گذاشت و همان دیگه استاد کیم وارد کلاس شد
تهیونگ : سلام بچه ها خوب هستید
همه بچه سلام دادن و همچنین بلند شد مینو همان جوری که نشسته بود با چشم هایش خیره به استاد اش بود
مشغول درس خوند شدن استاد کیم از همه درس میپرسید و بهشون یاد میداد استاد کیم خودش هم ناراحت بود و همچین پشیمان بود ..
دلش میخواد زود با مینو حرف بزنه
مینو تو دل اش گفت
// یااااااااا خداااا چه قلتی بکنم چرا زیر دلم درد میکنه ...
۱.۶k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.