(استاد کیم )
(استاد کیم )
پارت ۹
// یااااااااا خداااا چه قلتی بکنم چرا زیر دلم درد میکنه خدا یا درد میکنه اگه عادته ماهانه بشم چی نه نه خوب فکر کن که خوب شه مینو //
دست اش را رو شکم اش گذاشت و رنگ اش به رنگ جمع شد زنگ خورد و گایا زود وسیله هایش را جم کرد و روبه مینو کرد
گایا : بریم کافه ..
مینو : تو ..... برو من ... کمی درس میخونم
گایا : تو و درس خوندن من خرم ..
مینو : مگه نبودی ؟
گایا : هی با ادب باشه نیا من میرم
گایا کمی اخم کرد و بلند شد یکی یکی از شاگرد ها رفتن استاد کیم منتظر مونده بود تا همه برن و این برایش فرسته خوبی بود که مینو نمیرفت
مینو با خودش زمزمه کرد
// درسته آره باید الان میآمدی آخه چرا باید اینجا اینجوری میشدم گند زدم تو لباسم چجوری خدا یا چجوری نجات پیدا کنم //
با دست اش زد به پیشانی اش و آخرین نفر از شاگرد بلند شد و کیف اش و گفت
.... : استاد کیم خدانگهدار
تهیونگ : مراقب خودت باش
بلاخره کلاس خالی شد و فقد مینو و استاد کیم موندن
استاد کیم بلند شد و سمته میز مینو نزدیک شد ولی با حرفی که مینو زد قدم دیگی برنداشت و ایستاد
مینو : یه قدم هم بهم نزدیک نشید
و با خودش گفت
//مینو احمق چیداری میگی به استادت //
دوباره ادامه داد
مینو : بهم نزدیک نشید
تهیونگ : خانم لی میشه حرف بزنیم
مینو : بگو هرچی میخواهی و زود برو
استاد کیم با کمال احترام گفت
تهیونگ : ببینید من قصد بدی نداشتم که به پدرتون زنگ زدم
مینو دست به س*ینه نشسته و گفت
مینو : پدرم چیزه بدی نگفت
تهیونگ : واقعا ؟
مینو : آره خیلی هم خب رفتار کرد تازه بوس بارونم کرد
استاد کیم که باورش شد گفت
تهیونگ : خوشحال شدم که باعث دعوا ندشم
// هی استاد کجا دارم رویا هامو برات تعریف میکنم //
مینو : آره دیگه میتونید برید
استاد کیم سمته
@Yonjin953
پارت ۹
// یااااااااا خداااا چه قلتی بکنم چرا زیر دلم درد میکنه خدا یا درد میکنه اگه عادته ماهانه بشم چی نه نه خوب فکر کن که خوب شه مینو //
دست اش را رو شکم اش گذاشت و رنگ اش به رنگ جمع شد زنگ خورد و گایا زود وسیله هایش را جم کرد و روبه مینو کرد
گایا : بریم کافه ..
مینو : تو ..... برو من ... کمی درس میخونم
گایا : تو و درس خوندن من خرم ..
مینو : مگه نبودی ؟
گایا : هی با ادب باشه نیا من میرم
گایا کمی اخم کرد و بلند شد یکی یکی از شاگرد ها رفتن استاد کیم منتظر مونده بود تا همه برن و این برایش فرسته خوبی بود که مینو نمیرفت
مینو با خودش زمزمه کرد
// درسته آره باید الان میآمدی آخه چرا باید اینجا اینجوری میشدم گند زدم تو لباسم چجوری خدا یا چجوری نجات پیدا کنم //
با دست اش زد به پیشانی اش و آخرین نفر از شاگرد بلند شد و کیف اش و گفت
.... : استاد کیم خدانگهدار
تهیونگ : مراقب خودت باش
بلاخره کلاس خالی شد و فقد مینو و استاد کیم موندن
استاد کیم بلند شد و سمته میز مینو نزدیک شد ولی با حرفی که مینو زد قدم دیگی برنداشت و ایستاد
مینو : یه قدم هم بهم نزدیک نشید
و با خودش گفت
//مینو احمق چیداری میگی به استادت //
دوباره ادامه داد
مینو : بهم نزدیک نشید
تهیونگ : خانم لی میشه حرف بزنیم
مینو : بگو هرچی میخواهی و زود برو
استاد کیم با کمال احترام گفت
تهیونگ : ببینید من قصد بدی نداشتم که به پدرتون زنگ زدم
مینو دست به س*ینه نشسته و گفت
مینو : پدرم چیزه بدی نگفت
تهیونگ : واقعا ؟
مینو : آره خیلی هم خب رفتار کرد تازه بوس بارونم کرد
استاد کیم که باورش شد گفت
تهیونگ : خوشحال شدم که باعث دعوا ندشم
// هی استاد کجا دارم رویا هامو برات تعریف میکنم //
مینو : آره دیگه میتونید برید
استاد کیم سمته
@Yonjin953
۵.۲k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.