هیمن قربانی

آقای "هیمن قربانی" (به کُردی: هێمن قوربانی) شاعر کُرد، زاده‌ی سال ۱۹۸۳ میلادی در سلیمانیه‌ی اقلیم کردستان است.



(۶)
دروازه‌ها بسته شد
پنجره‌ها از خون سرخ شد
زره‌پوش‌ها همه‌ی رویاها را با خود بردند.


(۷)
باران به آسودگی می‌کشاند مرا،
ولی نه میان این همه دیدنی جهان!
...
وقتی باران می‌بارد، دلم می‌گیرد
فارغ از پاک کردن آلودگی‌های زمین،
بی‌نوایان را هم از قدم زدن، محروم می‌کند.
...
باران، غم‌ست
که نازل می‌شود از آسمان
بر سر و روی مردم!
و گاهی، سرگرمی‌ست
برای کودکان سر چهارراه‌ها.
...
در میان باغ و باغچه
تشنگی درختان را رفع می‌کند و
دشت و دمن را خوشبو
و گاهی هم دستش
به خون گلی سرخ، آلوده می‌شود!
...
زمین بایر، سبز می‌شود و
باران آن‌را زنده می‌کند
و گاهی کودکان را سرگردان
وقتی کوچه و خیابان پر از گل و لای می‌شود.
...
گاهی هم میان این همه جمله و کلمه،
باران، کابوس بشریت می‌شود،
مثلن:
بمب‌ باران!


(۸)
اکنون در چشم‌انداز زندگانی‌ام،
چندی‌ست که بی‌تو عمر را می‌گذرانم!
لحظه‌هایم می‌گذرند، اما به سختی
و من خوب می‌دانم،
باغچه‌ی خزان زده‌ی دلت،
حتی نخواهد گذاشت
در خیال هم به وصال تو برسم.


(۹)
نفسم بند آمده و
رو به عکس‌های پر از ناامیدی‌ام می‌کنم!
باور کن، یأس صدایی ندارد،
اگر که داشت،
تا حالا با سر و صدایش مرا کر کرده بود.


(۱۰)
یکی از شعرهایم خیلی شبیه توست!
گویی که داغ و آتشین باشد،
از این دست به آن دستش می‌کنم،
و با یک نگاه قلبم را ربود،
آری آن شعر من،
زنی‌ست با دو انار!



گردآوری و برگردان اشعار:
#زانا_کوردستانی
دیدگاه ها (۰)

هیمن قربانی

محمد ایوبی نویسنده‌ی اهوازی

هیمن قربانی شاعر کردزبان عراقی

علی لیمویی

از آنسوی دشت های سرد به جستجوی برکت و خرمی آمده بودیم. ما چه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط