از در بالا رفتم پله ها را باز کردم لباس خوابم را خواندم و دکمه های دعایم را بستم ملافه را خاموش کردم و چراغ خواب را روی سرم کشیدم آخ ... از دیشب که مرا بوسید،همه چیز را قاطی کرده ام... "رومن لنسکی"