P

P18
رفتم آماده شدم و ب سمت پایین پله ها رفتم
و کوک آماده ب دسته مبل تکیه داده بود

_ا ه بیب ی لحظه با فرشته ها قاطی کردمت
+اوه مستر ی لحظه فکر کردم خوابی

تغییر مودشو خدا همین دو دقیقه پیش سرد بود

رفتیم سمت ماشین و ب سمت پاساژ حرکت کردیم و وسایل رو خریدیم

{فلش بک ب فردا}
از خواب پاشدم صبحانه خوردم تو این مدت کوک رو ندیدم
رفتم اتاقم و میکاپر ها اومدن (میکاپر‌💅)
💅خوب با این چهره زیبا چ کنیم
+زیادی غلیظ نباشه
💅اوکی

آرایشم کرد واقعا خوب بود باورم نمیشد این خودم باشم
بعد کمک کرد تا لباسم رو بپوشم (پارت بعد)
وآماده شدم که کوک اومد......
¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
حمایت یادتون نره!
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۱۳)

اسلاید 1 لباس ا. تاسلاید 2 کوک

P 19که کوک اومد....._پرنسس امشبم امادس+کوکی بغض_چیشده+مامان...

P17خوب قطعا منو نمیخواد ولی خوب دست اون نیرفتم پایین تو آشپز...

P16کوک سریع دستمو گرفت و انداخت رو تخت و پتو رو کشید رومون ...

پارت ۴۱با حس نوازش های کسی بیدار شدم نفسم تنگ شده بود و داشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط