اما شما هرگز نمیدانید چه لذتی دارد صدا زدن مکرر نامش

اما شما هرگز نمیدانید چه لذتی دارد صدا زدن مکرّر نامش...
و من هنوز گاهی با خودم که تنها میشوم، بارها و بارها اسمش را صدا میزنم...
آقای یار...
حضرت یار...
یارجانم...
یارم...
و هر بار به شیوه متفاوتی غرق شعف میشوم از انعکاس نامش در فضای عاشقانه هایم...
نمیدانم کلمات چقدر انرژی دارند...
اما دلخوشم که امواج عاشقانه هایم آنقدر قوی باشند که عشق را برسانند به دستهای او...
زمستان در راه است و دستهای یارجان سرد...
#الهام_جعفری
دیدگاه ها (۶)

دستی که مینویسد...

سلام یارجانم!شبت بخیر آقا...شما که سراغی از من نمیگیرید اما ...

آدمها از یکدیگر هیچ چیز نمیدانند

مثل تصوّر باغ‌های شیراز بر میزِ چوبی‌ام_ در دم‌کردهٔ بهارنار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط