part
part ۴
جز یچیز
از اون اتاق قدیمی بیرون اومدم رفتم وقتی بازش کردم کلی خاک روشو پر کرده بود ینی اون قاب عکس کجا باید باشه
زیر تخت و نگاه کردم که چیزی نبود داخل کمد چیزی نبود
کشو هارو باز و بسته کردم که اخر تویه کشویه کنار تخت بود سری داخل لباسم قایمش کردم
.. : ببینم تو اونجا چیکار میکنی ها؟
از اتاق امدم بیرون
و به سنگ دل ترین فرد کره زمین چشم دوختم .. این واقعا ادمه؟
..: گمشو از این خونه برو
به سمت در رفتم دستم رو دستگیره نشست وایسادم و بدون برگشتن گفتم :
_ من میرم
که جواب داد:
_ زودتر
در ادامه حرفم گفتم :
_ ولی کسی که پشیمون میشه تویی نه من ..
صدایه خندش بلند شد ولی من دیگه از اون خونه خارج شده بودم
هوا دیگه تاریک شده بود و بی نهایت سرد بود
بدنم از سرما منقبض شده بود خود به خود از یه کوچه سر دراوردم تاریک بود و در پشتیه یه بار بهش راه داشت
به تهش رفتم و یه گوشه به دیوار تکیه دادم صدایه بلند اهنگ بار تو کوچه خلوت میپیچید
تو خودم جمع شدم
من باید چیکار کنم؟
چرا دنیا انقدر زندگیو برام سخت کرده
عزیزترین ادمایه زندگیمو گرفت ازم دیگه خونم
با صدای ضربه سرمو بالا گرفتم
یه پسره مست با لگد بازش کرده بود
.. : دختر میخوادش؟ اللن من از کجا پیدا کنم ها؟ بهش بگو منتظر وایسه
داشت با تلفن صحبت میکرد ، نمیدونم طرف مقابلش چی گفت که داد زد
_ به من چه؟ خودت یه کاریش بکن
و بعد گوشیشو به دیوار جلوش پرت کرد و به هزار تقسیمش کرد
رو زمین نشست و سرشو بین دستاش گرفت که ..
___
به ۱۸۰ برسیم اپ میشه پرنسسا
جز یچیز
از اون اتاق قدیمی بیرون اومدم رفتم وقتی بازش کردم کلی خاک روشو پر کرده بود ینی اون قاب عکس کجا باید باشه
زیر تخت و نگاه کردم که چیزی نبود داخل کمد چیزی نبود
کشو هارو باز و بسته کردم که اخر تویه کشویه کنار تخت بود سری داخل لباسم قایمش کردم
.. : ببینم تو اونجا چیکار میکنی ها؟
از اتاق امدم بیرون
و به سنگ دل ترین فرد کره زمین چشم دوختم .. این واقعا ادمه؟
..: گمشو از این خونه برو
به سمت در رفتم دستم رو دستگیره نشست وایسادم و بدون برگشتن گفتم :
_ من میرم
که جواب داد:
_ زودتر
در ادامه حرفم گفتم :
_ ولی کسی که پشیمون میشه تویی نه من ..
صدایه خندش بلند شد ولی من دیگه از اون خونه خارج شده بودم
هوا دیگه تاریک شده بود و بی نهایت سرد بود
بدنم از سرما منقبض شده بود خود به خود از یه کوچه سر دراوردم تاریک بود و در پشتیه یه بار بهش راه داشت
به تهش رفتم و یه گوشه به دیوار تکیه دادم صدایه بلند اهنگ بار تو کوچه خلوت میپیچید
تو خودم جمع شدم
من باید چیکار کنم؟
چرا دنیا انقدر زندگیو برام سخت کرده
عزیزترین ادمایه زندگیمو گرفت ازم دیگه خونم
با صدای ضربه سرمو بالا گرفتم
یه پسره مست با لگد بازش کرده بود
.. : دختر میخوادش؟ اللن من از کجا پیدا کنم ها؟ بهش بگو منتظر وایسه
داشت با تلفن صحبت میکرد ، نمیدونم طرف مقابلش چی گفت که داد زد
_ به من چه؟ خودت یه کاریش بکن
و بعد گوشیشو به دیوار جلوش پرت کرد و به هزار تقسیمش کرد
رو زمین نشست و سرشو بین دستاش گرفت که ..
___
به ۱۸۰ برسیم اپ میشه پرنسسا
- ۱.۱k
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط