part

part 2
"ویو ا.ت"
توی خواب عمیقی بودم که مادرناتنیم گفت:

_ دختره هر..زه چرا انقد میخوابی پاشو کلی کار داری نکنه میخوای من پاشم برات صبحونه درست کنم ها؟ این خونه خودش تمیز نمیشه پاشو دیگه من مثل اونه مادر پدر عوضیت نیستم که لای پر غو بزرگت کنم
سری از جام بلند شدم و بلند گفتم:
_: بله چیشده کی مرده؟
ساعتو نگاه کردم که سریع از ترس
در رو باز کردم و با سرعت پله هارو بالا رفتم که مادر خوندم جلو اشپزخونه ملاقه به دست و با خشم بهم نگاه میکرد
بهش رسیدم و دستامو پشتم قفل کردم ، سرمو پایین انداختم و گفتم:
_ببخشید ..
با داد جوابم و داد:
_ساعتو دیدی؟
زیر چشمی به ساعت دیواری نگاه کردم و با مظلومیت گفتم:
_ فقط نیم ساعت دیر شدش ..
حرفم کامل نشد که داد زد
_ چیه نکنه خسته شدی؟ منم خسته شدم از دستت .. تا کی باید خرج تورو بدم؟ اون بابایه گور به گوریت فقط تورو اویزون گردنم کرد تا کی باید ازت بکشم؟
ببینم من الان چیکار کردم؟
فقط نیم ساعت دیرتر از خواب بیدار شدم ..
منظورش از "خرجی" گوشه انباری میخوابم و به جز یه دست لباس بیرون تو خونه لباسایه پاره پوره میپوشم؟
ته مونده غذاشو بم‌میده ، میگه خرجت گردنمه؟ کصخله؟
__
بشیم ۱۴۰ یه پارت اپ میکنم
دیدگاه ها (۸)

part ۳با صداش به خودم امدم که میگفت :_ هوی تو کدوم دنیایی؟؟ ...

part 1"ویو جونگکوک"_:لطفا .. ازتون خواهش میکنم مَ .. من نمید...

Number of parts : Number of seasons : عشق در حسرت خوشبختی ژا...

پاشو دیگه چقدر میخوابی ، چشمامو باز کردم نشسته بود لب تخت ، ...

ادامه....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط