مافیای من

(معرفی کردم تو پارت قبلی )

از خواب بیدار شدم رفتم WC و کار های مربوط رو انجام دادم و نشستم سرم تو گوشی بود که بابام آمد



ـ هوی دختر پاشو برو لباست رو جم کن
+چرا ؟
ـ فروختمت
+عوضی تو چیکار کردی

زد تو گوش ات

ـ گمشو

ات ویو

رفتم لباسم رو جمع کردم یه لباس لش پوشیدم رفتم پایین (عکسش هست

یه مرد آمد سمتم

بادیگارد : بیا بریم
ات : باشه

رسیدم

کوک ویو

دختره آمد بیرون تیپ لش داشت خوشگل بود فکر کنم بهش حس پیدا کردم نه نه نه کوک این چه حرفیه

ات ویو

رسیدم به پسر جذاب بود خیلی جذاب
اون منو خریده بود فک کنم اهه حالم از بابا م بهم می خوره (فیکه فقط )
دیدگاه ها (۰)

مافیای من

مافیای من

بچها فیکم رفته تو گوگل عرررر

قبول کنید دیگه

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط