مافیای من
رفتم لباسم رو پوشیدم کیوت بود با شلوار ست (گذاشتم )
ات :خب اجوما میشه قوانین رو بگی
اجوما : اره دختر خب .... 1 باید ارباب صداش کنی 2 زبون درازی کنی تنبیه میشی 3 لباس که میده رو باید بپوشی
ات : چشم الان برم تو اتاق ارباب ؟
اجوما : اره برو
ات ویو
رفتم در زدم
کوک : بیا تو
ات : ببخشید ارباب اجوما گفت که .. .
کوک : میدونم خودم گفتم
ات : اممم من باید کجا بخوابم ؟
کوک : رو تخت
ات : خب ارباب شما راحت باشید من رو مبل میخوابم
کوک : نه بیا اینجا
ات : اما ...
کوک : رو حرف من حرف نزن
ات : چشم
رفتم رو تخت کنارش اما فاصله بود خوابم برد
صبح بیدار شدم دیدم ارباب سرش تو گردنمه
خواستم بلند شم که روم خیمه زد
کوک : بخواب (خواب آلود)
ات : اما
کوک : اهم اهم
ات : چشم و خوابید ولی صدای از گردنش میامد
ات :خب اجوما میشه قوانین رو بگی
اجوما : اره دختر خب .... 1 باید ارباب صداش کنی 2 زبون درازی کنی تنبیه میشی 3 لباس که میده رو باید بپوشی
ات : چشم الان برم تو اتاق ارباب ؟
اجوما : اره برو
ات ویو
رفتم در زدم
کوک : بیا تو
ات : ببخشید ارباب اجوما گفت که .. .
کوک : میدونم خودم گفتم
ات : اممم من باید کجا بخوابم ؟
کوک : رو تخت
ات : خب ارباب شما راحت باشید من رو مبل میخوابم
کوک : نه بیا اینجا
ات : اما ...
کوک : رو حرف من حرف نزن
ات : چشم
رفتم رو تخت کنارش اما فاصله بود خوابم برد
صبح بیدار شدم دیدم ارباب سرش تو گردنمه
خواستم بلند شم که روم خیمه زد
کوک : بخواب (خواب آلود)
ات : اما
کوک : اهم اهم
ات : چشم و خوابید ولی صدای از گردنش میامد
- ۱۶.۵k
- ۰۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط