ات ویو
ات ویو
داشتم میرفتم سمت کمد که یکی درو باز کرد سری برگشتم
کوک: چیشدهه
ات: ..عه اوندیی منم داشتممیومدم( ختده مصنوعیی با اینکه چشاش اشکیه
کوک: اره ارواح عمت
ات: اوم خب بریم
کوک: چییزی شده؟
ات: ن بیا بریم دیگه
کوک داش نزدیکم میومد
ات: چی.. هی کوکی لطففا نیا نزدیک
کوک: چیو پنهون میکنی
ا: من؟ نبابا چییزی ندلرم.. فقط دیگه تزدیکتر نیا
وقتی دیگه خیلی نزدیکم شد داشتم از استرس میمردم اگه میفهنید ابروم میرفف
کوک: یا میگی یا ..
ات::: ن ن ن بابا جون چییزی نیس بیا بریمم
کوک: وقتی اینطوری میگی مطمعن میشم یچیت هس
ات: ن.... ایییییی
کوک: چیشدهه
ات: باشه بابا اح عادت شدم دلم درد میکنه راحت شدیی حالا برو تا ی گلی تو سرم بریزم( گریه
کوک: همین؟
ات: اوم
ات: برو بیرون
کوک: خب منظورت از خاک تو سرت چی بود؟
ات: من هیچ پد بهداشتی ندارمم و الان دارمم از درد میمیرم( گریه ولی خب درد بهش فشار اورده خجالتو پس زده
کوک: من میرم برات میگیرم
ات : واقععنیی
کوک: اره صبر کن سری میام
کوک رف
داشتم میرفتم سمت کمد که یکی درو باز کرد سری برگشتم
کوک: چیشدهه
ات: ..عه اوندیی منم داشتممیومدم( ختده مصنوعیی با اینکه چشاش اشکیه
کوک: اره ارواح عمت
ات: اوم خب بریم
کوک: چییزی شده؟
ات: ن بیا بریم دیگه
کوک داش نزدیکم میومد
ات: چی.. هی کوکی لطففا نیا نزدیک
کوک: چیو پنهون میکنی
ا: من؟ نبابا چییزی ندلرم.. فقط دیگه تزدیکتر نیا
وقتی دیگه خیلی نزدیکم شد داشتم از استرس میمردم اگه میفهنید ابروم میرفف
کوک: یا میگی یا ..
ات::: ن ن ن بابا جون چییزی نیس بیا بریمم
کوک: وقتی اینطوری میگی مطمعن میشم یچیت هس
ات: ن.... ایییییی
کوک: چیشدهه
ات: باشه بابا اح عادت شدم دلم درد میکنه راحت شدیی حالا برو تا ی گلی تو سرم بریزم( گریه
کوک: همین؟
ات: اوم
ات: برو بیرون
کوک: خب منظورت از خاک تو سرت چی بود؟
ات: من هیچ پد بهداشتی ندارمم و الان دارمم از درد میمیرم( گریه ولی خب درد بهش فشار اورده خجالتو پس زده
کوک: من میرم برات میگیرم
ات : واقععنیی
کوک: اره صبر کن سری میام
کوک رف
۱۶.۷k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.