عاشق رئیسم شدم♡پارت۲۶
عاشق رئیسم شدم♡پارت۲۶
ته:نترس کوک قویه چیزیش نمیشه قول میدم
سوهی: 😭😭
داشتم گریه میکردم که تلفنم زنگ خورد جیسو بود
سوهی: الو
جیسو:دختر چیشده چرا گریه میکنی رئیس چش بوده؟/نگران
سوهی: تبش خیلی بالا بود آوردیمش بیمارستان
جیسو: الان خوبه/نگران و ناراحت
سوهی: نمیدونم فعلا داخل اتاقه
که دیدم دکتر از اتاق بیرون اومد
سوهی: جیسو دکتر اومد من بهت بعدا زنگ میزنم
جیسو: باشه هرچی شد خبرم کن /نگران و ناراحت
سوهی: باشه
بعد تلفن رو قط کردم و سریع رفتم پیش دکتر
سوهی: آقای دکتر حالش خوبه؟
ته:حالش بهتره؟
دکتر:سعی کردیم تبش رو بیاریم پایین ولی هنوز بالاست بهش سرم زدیم الانم منتقلش میکنیم به بخش اونجا میتونید ببینیدش درضمن ایشون امروز رو بستری میشن وفردا رو باید استراحت متلق داشته باشن
سوهی: خیلی ممنون اقای دکتر
ته:آقای دکتر علت مریضیش چی بوده؟
دکتر: سرماخوردگی شدید داشتن براشون دارو مینویسم اگه رعایت کنن و داروشون رو به موقعه بخورند زودتر خوب میشن و البته تغزیه شون هم خوب نیس باید تقویت بشن
ته:چشم آقای دکتر ما حواسمون هس
دکتر:بلا به دور باشه
سوهی و ته:ممنون
دکتر رفت
سوهی: وای خدا شکرت
ته:دیدی گفتم خوب میشه
سوهی: آره بیا بریم ببینیمش
ته:بریم
با ته رفتیم تو بخش دیدیم همینجوری عین یه جسم بی جون سرم بهش وصل بود افتاده بود روی تخت بقض کردم
فلش بک به ۲ساعت بعد:
سوهی ویو:
ته رفته بود دارو های کوک رو بگیره منم کنار کوک نشسته بودم و به صورت قشنگش خیره شده بودم زیر لب زمزمه کردم چجوری خدا تو رو انقد زیبا نقاشی کرده اخع که تهیونگ اومد
ته:سوهی اینم داروهای کوک من یه کاری برام پیش اومده زود باید برم میتونی پیش کوک بمونی؟
سوهی: آره آره میمونم
ته:نگران نباش شب خودم میام پیشش
سوهی: نه لازم نیس شبم پیشش میمونم شما به شرکت برسین
ته:باشه پس فردا برای مرخص کردنش
سوهی: باشه
ته:ممنون تو هم به زحمت افتادی
سوهی: نه بابا چه حرفیه
ته:فعلا میبینمت
سوهی: میبینمت
بعدش تهیونگ رفت من موندم و این نقاشی زیبا
........
شرایط پارت بعد:۹لایک و ۱۰ کامنت😙😀
ته:نترس کوک قویه چیزیش نمیشه قول میدم
سوهی: 😭😭
داشتم گریه میکردم که تلفنم زنگ خورد جیسو بود
سوهی: الو
جیسو:دختر چیشده چرا گریه میکنی رئیس چش بوده؟/نگران
سوهی: تبش خیلی بالا بود آوردیمش بیمارستان
جیسو: الان خوبه/نگران و ناراحت
سوهی: نمیدونم فعلا داخل اتاقه
که دیدم دکتر از اتاق بیرون اومد
سوهی: جیسو دکتر اومد من بهت بعدا زنگ میزنم
جیسو: باشه هرچی شد خبرم کن /نگران و ناراحت
سوهی: باشه
بعد تلفن رو قط کردم و سریع رفتم پیش دکتر
سوهی: آقای دکتر حالش خوبه؟
ته:حالش بهتره؟
دکتر:سعی کردیم تبش رو بیاریم پایین ولی هنوز بالاست بهش سرم زدیم الانم منتقلش میکنیم به بخش اونجا میتونید ببینیدش درضمن ایشون امروز رو بستری میشن وفردا رو باید استراحت متلق داشته باشن
سوهی: خیلی ممنون اقای دکتر
ته:آقای دکتر علت مریضیش چی بوده؟
دکتر: سرماخوردگی شدید داشتن براشون دارو مینویسم اگه رعایت کنن و داروشون رو به موقعه بخورند زودتر خوب میشن و البته تغزیه شون هم خوب نیس باید تقویت بشن
ته:چشم آقای دکتر ما حواسمون هس
دکتر:بلا به دور باشه
سوهی و ته:ممنون
دکتر رفت
سوهی: وای خدا شکرت
ته:دیدی گفتم خوب میشه
سوهی: آره بیا بریم ببینیمش
ته:بریم
با ته رفتیم تو بخش دیدیم همینجوری عین یه جسم بی جون سرم بهش وصل بود افتاده بود روی تخت بقض کردم
فلش بک به ۲ساعت بعد:
سوهی ویو:
ته رفته بود دارو های کوک رو بگیره منم کنار کوک نشسته بودم و به صورت قشنگش خیره شده بودم زیر لب زمزمه کردم چجوری خدا تو رو انقد زیبا نقاشی کرده اخع که تهیونگ اومد
ته:سوهی اینم داروهای کوک من یه کاری برام پیش اومده زود باید برم میتونی پیش کوک بمونی؟
سوهی: آره آره میمونم
ته:نگران نباش شب خودم میام پیشش
سوهی: نه لازم نیس شبم پیشش میمونم شما به شرکت برسین
ته:باشه پس فردا برای مرخص کردنش
سوهی: باشه
ته:ممنون تو هم به زحمت افتادی
سوهی: نه بابا چه حرفیه
ته:فعلا میبینمت
سوهی: میبینمت
بعدش تهیونگ رفت من موندم و این نقاشی زیبا
........
شرایط پارت بعد:۹لایک و ۱۰ کامنت😙😀
۷.۹k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.