پارت

پارت ۱۷
ویو جونگکوک
چرخ و فلک تموم شد اومدیم پایین داشتیم راه میرفتیم که ات داشت می افتاد که گرفتمش
ات: ایی سرم
جونگکوک: ات چیشدد( نگران)
ات: آخ سرم گیج رفت فشارم افتاد
ات رو میزاره رو صندلی
جونگکوک: بشین من برم یه چی بگیرم
ات : آخ صب کن کجا
ات ویو
بعد ۲ مین جونگکوک اومد با یه کیسه پر لواشک
سریع پریدم بغلش
ات: واییی میسییی ددیی
جونگکوک: خواهش بیب حالا بشین بخور
ات : باش
از زبان ات
بعد خوردن لواشک رفتیم خونه و لباسامو عوض کردم و خوابیدیم
دیدگاه ها (۱۱)

چرا گزارش میکنید ؟مشکلتون چیه ؟

حیح ....🚴‍♀️🕳

پارت ۱۶همچنان جونگکوک ویونه به این که نیم‌ساعت پیش آدم کشت ن...

پارت ۱۵ ات: بریم خونهجونگکوک: بریم فقط چند دیقه صب کن ات: او...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

دوست پسر مافیایی

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 13 " ا.ت : اوه اوه ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط