🔸 من از اون دخترایی هستم که صبح خودش تنها نباید بره پیاده
🔸 من از اون دخترایی هستم که صبح خودش تنها نباید بره پیاده روی یا پارک برای ورزش...باید حتما یکی همراش باشه
نباید با صدای بلند بخنده...باید خندشو خفه کنه تو دلش
از اونایی هستم که برای اینکه با صاحب کتابفروشی که آقا بود کاری داشتم و یه سوال مهم بود برام؛ کلی سوال پیچ شدم و کنایه شنیدم
از اوناییم که حق ندارم تو جمعی که یه مذکر نامحرم نشسته حرف بزنم...وگرنه با نگاه های بد بقیه مواجه میشم
از اوناییم که به هیچ وجه نباید لباس رنگ شاد و روشن بپوشم (که میپوشم...کور شود هرآنکه نتواند دید😌 ) وگرنه مذکرای جامعمون خدایی نکرده به گناه میفتن و من سرزنش میشم
از اوناییم که هیچوقت دلیل "چون تو یک دختری" و "چون اونا پسرن" رو نشنیدم
🔸 بهش میگم فرداهم میای بریم پیاده روی؟ میگه نه
گفتم پس خودم تنها میرم
گفت نه حق نداری
گفتم چرا؟
گفت چون یک دختری
گفتم اگه پسر بودم چی؟
گفت پسرا هرجا دلشون میخواد میتونن برن
🔸 دقیقا مکالممون همین بود
دقیقا گفت پسرا هرجا دلشون میخواد میتونن برن
اما من نمیتونم صبح ساعت هفت تنها برم بیرون پیاده روی... هرچی میگفتم خوب چرا نمیتونم؟! تنها دلیلی که میاورد این بود: چون یک دختری!
من بابت اینکه گفتم پس خودم تنها صبح ساعت هفت میرم بیرون چند تا داد و بیداد شنیدم😐
اگه پسر بودم اصلا کسی نمیپرسید کجا قراره برم
من حق ندارم تنهایی جایی برم
چون یک دخترم...و اگه مردم حرف در بیارن که میارن دیگه خواستگار برام نمیاد و بدبخت میشم😢 ...😂
🔸 ولی این چیزا و چیزای خیلی بیشتر از از این باعث نمیشن من بگم کاش پسر بودم...کفر نعمت از کفت بیرون کند...خدایا ممنون که من رو دختر آفریدی اونم تو یک جامعه ی فوق مرد سالار و خواستی من قوی باشم، به عبارتی یک دختر باشم...خیلی خیلی خیلی ممنونم ازت خدا جون😍
🔸 وقتی میشینم لیست اهداف زندگیم از دو دقیقه تا پنجاه سال بعد رو نگاه میکنم چیزی به نام ازدواج یا هر رابطهای با مذکرا نمیبینم...خوب به درک که مردم حرف در میارن و نتیجش خواستگار نداشتنه...من فردا میرم ورزش...خودم تنها...من و خودم...اون سگ های بانمک هم تو پارک هستن احتیاج به کس دیگه ای نیست😉
🔸 خیلی چیزای دیگه نوشته بودم...خیلی چیزا...اما پاکشون کردم...هر چی دیدم از زندگی خودم و از زندگی بقیه مخصوصا " خواهرم" گذشت...همچنین چیزایی که هیچوقت ندیدم هم گذشت...البته اینکه ویسگون بیشتر از اینم برای متن هر پست جا نداره هم بی تاثیر نبود😂 ...به هر حال من دیگه اجازه نمیدم جمله ی " چون تو یک دختری" ناراحتم کنه...چون واقعا هیچ اهمیتی نداره
من کارایی که میخوام رو دارم انجام میدم و قطعا خودم مسئول و باعث و بانی بدبختی و خوشبختی خودمم☺ 💪
برم بخوابم که واسه پیاده روی خواب نمونم😉
نصف شبتان نورانی
ساعت: ۰۳:۴۰
۹ شهریور ۱۳۹۸
نباید با صدای بلند بخنده...باید خندشو خفه کنه تو دلش
از اونایی هستم که برای اینکه با صاحب کتابفروشی که آقا بود کاری داشتم و یه سوال مهم بود برام؛ کلی سوال پیچ شدم و کنایه شنیدم
از اوناییم که حق ندارم تو جمعی که یه مذکر نامحرم نشسته حرف بزنم...وگرنه با نگاه های بد بقیه مواجه میشم
از اوناییم که به هیچ وجه نباید لباس رنگ شاد و روشن بپوشم (که میپوشم...کور شود هرآنکه نتواند دید😌 ) وگرنه مذکرای جامعمون خدایی نکرده به گناه میفتن و من سرزنش میشم
از اوناییم که هیچوقت دلیل "چون تو یک دختری" و "چون اونا پسرن" رو نشنیدم
🔸 بهش میگم فرداهم میای بریم پیاده روی؟ میگه نه
گفتم پس خودم تنها میرم
گفت نه حق نداری
گفتم چرا؟
گفت چون یک دختری
گفتم اگه پسر بودم چی؟
گفت پسرا هرجا دلشون میخواد میتونن برن
🔸 دقیقا مکالممون همین بود
دقیقا گفت پسرا هرجا دلشون میخواد میتونن برن
اما من نمیتونم صبح ساعت هفت تنها برم بیرون پیاده روی... هرچی میگفتم خوب چرا نمیتونم؟! تنها دلیلی که میاورد این بود: چون یک دختری!
من بابت اینکه گفتم پس خودم تنها صبح ساعت هفت میرم بیرون چند تا داد و بیداد شنیدم😐
اگه پسر بودم اصلا کسی نمیپرسید کجا قراره برم
من حق ندارم تنهایی جایی برم
چون یک دخترم...و اگه مردم حرف در بیارن که میارن دیگه خواستگار برام نمیاد و بدبخت میشم😢 ...😂
🔸 ولی این چیزا و چیزای خیلی بیشتر از از این باعث نمیشن من بگم کاش پسر بودم...کفر نعمت از کفت بیرون کند...خدایا ممنون که من رو دختر آفریدی اونم تو یک جامعه ی فوق مرد سالار و خواستی من قوی باشم، به عبارتی یک دختر باشم...خیلی خیلی خیلی ممنونم ازت خدا جون😍
🔸 وقتی میشینم لیست اهداف زندگیم از دو دقیقه تا پنجاه سال بعد رو نگاه میکنم چیزی به نام ازدواج یا هر رابطهای با مذکرا نمیبینم...خوب به درک که مردم حرف در میارن و نتیجش خواستگار نداشتنه...من فردا میرم ورزش...خودم تنها...من و خودم...اون سگ های بانمک هم تو پارک هستن احتیاج به کس دیگه ای نیست😉
🔸 خیلی چیزای دیگه نوشته بودم...خیلی چیزا...اما پاکشون کردم...هر چی دیدم از زندگی خودم و از زندگی بقیه مخصوصا " خواهرم" گذشت...همچنین چیزایی که هیچوقت ندیدم هم گذشت...البته اینکه ویسگون بیشتر از اینم برای متن هر پست جا نداره هم بی تاثیر نبود😂 ...به هر حال من دیگه اجازه نمیدم جمله ی " چون تو یک دختری" ناراحتم کنه...چون واقعا هیچ اهمیتی نداره
من کارایی که میخوام رو دارم انجام میدم و قطعا خودم مسئول و باعث و بانی بدبختی و خوشبختی خودمم☺ 💪
برم بخوابم که واسه پیاده روی خواب نمونم😉
نصف شبتان نورانی
ساعت: ۰۳:۴۰
۹ شهریور ۱۳۹۸
۱۳.۷k
۰۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.