اولین شب ورقی من و داداش کوچولوم امشب تو بالابندر بود
اولین شب ورقی من و داداش کوچولوم امشب تو بالابندر بود
تو ساحل بالابندر نفسمون رو حبس کردیم و رفتیم تو اعماق دریا
ماهی های بالابندر کت و شلوار و پیرهن و دامن های گل گلی پولکیشون رو در آورده و رااااحت خوابیده بودن و همشون مثل هم شده بودن...ما حتی نتونستیم آقا بزرگ رو که از همه گنده بک ترِ تشخیص بدیم
یا آقای ماهی که سیبیلاش تا روی شکمش میرسه
یا حتی ملکه ماهی که از همه خوشگل تر و دلربا تره
یا گنده دماغ که گوشه ی چشماش اومده پایین
یا اون ماهی های پولدار که پیکان هشتاد و سه دارن
یا اون هایی که لیموزین دارن
یا اون هایی که دوست دار محیط زیستن و دوچرخه سوار میشن
یا حتی مامان خانوم که موهاش صاف و پریشونه
همشون مثل هم بودن
هیچ کدوم از ماهی های بالابندر از یکی دیگه بهتر یا بدتر نبود...همشون بدون هم نارگیلی بودن و کنار هم بهترین...!😌
سبزی های دریایی بالابندر موقع ورق زدن کتاب یا کشیدن لپ بادکنک ماهی ها 🐡 به پرو پای انگشتامون می پیچیدن...!
پ.ن: نارگیلی اصطلاحیه که داداشم برای ماهی های بدون لباس پولکی به کار میبره...چون رنگشون تو کتاب سفید بود.
پ.ن: اسامی ماهی های بالابندر ما درآوردی (من و داداشم) هستند و بماند چشمون به هر ماهی میفتاد یه اسم بهش میدادیم...یه دونه لاکپشت هم گوشه ی کتاب واسه خودش یواش یواش شنا میکرد و لبخند ملیحی رو لباش بود که اسمش رو گذاشتیم لاکیِ خندان 🐢
پ.ن: ما هرشبمون ورقیه...اما وقت نمیکنم هرشب بنویسم.
#آسیمو #کتاب #ماهی #ماهی_های_بالابندر #کتابخوانی #شب_های_ورقی #کتابخوانه_میم
تو ساحل بالابندر نفسمون رو حبس کردیم و رفتیم تو اعماق دریا
ماهی های بالابندر کت و شلوار و پیرهن و دامن های گل گلی پولکیشون رو در آورده و رااااحت خوابیده بودن و همشون مثل هم شده بودن...ما حتی نتونستیم آقا بزرگ رو که از همه گنده بک ترِ تشخیص بدیم
یا آقای ماهی که سیبیلاش تا روی شکمش میرسه
یا حتی ملکه ماهی که از همه خوشگل تر و دلربا تره
یا گنده دماغ که گوشه ی چشماش اومده پایین
یا اون ماهی های پولدار که پیکان هشتاد و سه دارن
یا اون هایی که لیموزین دارن
یا اون هایی که دوست دار محیط زیستن و دوچرخه سوار میشن
یا حتی مامان خانوم که موهاش صاف و پریشونه
همشون مثل هم بودن
هیچ کدوم از ماهی های بالابندر از یکی دیگه بهتر یا بدتر نبود...همشون بدون هم نارگیلی بودن و کنار هم بهترین...!😌
سبزی های دریایی بالابندر موقع ورق زدن کتاب یا کشیدن لپ بادکنک ماهی ها 🐡 به پرو پای انگشتامون می پیچیدن...!
پ.ن: نارگیلی اصطلاحیه که داداشم برای ماهی های بدون لباس پولکی به کار میبره...چون رنگشون تو کتاب سفید بود.
پ.ن: اسامی ماهی های بالابندر ما درآوردی (من و داداشم) هستند و بماند چشمون به هر ماهی میفتاد یه اسم بهش میدادیم...یه دونه لاکپشت هم گوشه ی کتاب واسه خودش یواش یواش شنا میکرد و لبخند ملیحی رو لباش بود که اسمش رو گذاشتیم لاکیِ خندان 🐢
پ.ن: ما هرشبمون ورقیه...اما وقت نمیکنم هرشب بنویسم.
#آسیمو #کتاب #ماهی #ماهی_های_بالابندر #کتابخوانی #شب_های_ورقی #کتابخوانه_میم
۷.۵k
۱۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.