ما ترک سر بگفتیم تا دردسر نباشد

ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد

غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد

در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم

بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد

««شیخ اجل سعدی»» #بخون
دیدگاه ها (۱)

«عشق کیمیاگر» - «انوره دو بالزاک»عشق کیمیاگر(در جستجوی مطلق)...

«تولدی دیگر» «فروغ فرخزاد»ای شب از رؤیای تو رنگین شدهسینه از...

«عشق ورای ایمان» اثر زیبای «پائولو کوئلیو»، «نویسنده برزیلی»...

بیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریمبه کوشش همه دست نیکی بر...

دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده رادر کف دایه داده‌ام کودک ن...

آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی🌸و آن شه بی‌نشانه را جلوه...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط