ادامه پارت ۱
ادامه پارت ۱
وقتی اسمشون رو پرسیدم او مو مشکیه گفت من شینچیرو هستم و اینم مانجیرو . من گفتم خوش بختم و خودمو امارو معرفی کردم و منو اما به اتاقمون رفتی وقتی که رسیدیم ارو در اتاق بستم وبعد من و اما شروع به خندیدن کردیم چون پدر بزرگ به مشت زده بود به سر مانجیرو .. خندمون که تموم شد شروع کردیم به چیدن وسایل اتقمون وقتی تموم شد روی تخت دراز کشیدم و خوابیدم چون راه طولانی رو امده بودیم
فلش بک به فردا صبح
از خواب بیدار شدم رفتم وقتی دست و صورتمو شستم داشتم به اتاقم برمی گشتم که صدایی شنیدم وقتی رفتم جلوی در دیدم
ادامه دارد
وقتی اسمشون رو پرسیدم او مو مشکیه گفت من شینچیرو هستم و اینم مانجیرو . من گفتم خوش بختم و خودمو امارو معرفی کردم و منو اما به اتاقمون رفتی وقتی که رسیدیم ارو در اتاق بستم وبعد من و اما شروع به خندیدن کردیم چون پدر بزرگ به مشت زده بود به سر مانجیرو .. خندمون که تموم شد شروع کردیم به چیدن وسایل اتقمون وقتی تموم شد روی تخت دراز کشیدم و خوابیدم چون راه طولانی رو امده بودیم
فلش بک به فردا صبح
از خواب بیدار شدم رفتم وقتی دست و صورتمو شستم داشتم به اتاقم برمی گشتم که صدایی شنیدم وقتی رفتم جلوی در دیدم
ادامه دارد
۱.۱k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.