اون پلیس خفنیه ... پارت : ۳
عکس اول گوجو _ عکس دوم سوم چهره جنی _ عکس سوم لباس جنی _ عکس آخر هم ژولپر ..
گوجو به سمت صدا برگشت و دختری با موهای کرمی رنگ و چشم های ابی دید ، برای چند ثانیه چشم هاش ناخدا گاه به چهره دوست داشتنی دختر دوخته شده بود ،
خودش رو جمع جور کرد ، پدر گفت : جنی دخترم ، اقای گوجو ساتورو اومده .
گوجو متوجه شد که این دختر همون جنی کاساندرا هست همون وکیل معروف
همون کسی که قراره نامزدش باشه .
گوجو از سرجاش بلند شد و ادای احترامی کرد و دست دختر رو بوسید و گفت: خیلی خوشبختم خانم جنی کاساندرا
یهو یه نفر یقه گوجو رو گرفت و هولش داد به دیوار و گفت : مرتیکه بیریخت بد ترکیب! دست خواهر منو میبوسی ؟؟؟؟ بزنم خا*****
گوجو شوکه شده بود ، جنی با چهره نگرانی گفت: ژولپر ایشون آقای گوجو ساتورو هستن ، نامزد من هست ، داری خیلی خشونت به خرج میدی ( صدای ارام و ملایم و دستش روی شونه برادرش گذاشته بود )
پدر مادرشون گفتن : ژولپر لطفا تمومش کن ، آقای گوجو ساتورو لطفا این بی ادبی رو ببخشید ..
گوجو لبخندی استرسی و خجالتی زد و گفت: نه .. نه نیازی به عذرخواهی نیست ! پیش میاد دیگه ..
ژولپر زیر لب گفت: یه پیش اومدین نشونت بدم که مثل فسنجون روغن داشته باشه ..
جنی زیر لب گفت: ژولپر تمومش کن ابرو همه رو بردی
ژولپر : خیلی ببخشید از همگی معذرت میخوام ..
پدر و مادرشون برای اینکه قضیه رو جمع و جور کنن با لبخند گفتن : بفرمایید برای سرف صبحانه آقای گوجو ساتورو
ژولپر پوزخندی زد و گفت : حقیقتش خیلی از ساتورو سان خوشم اومده نظرتون چیه سر میز کنار من بشینید ؟؟ * در حال کشیدن نقشه قتل گوجو *
گوجو آب دهنش رو قورت داد و گفت : حتما چرا که نه !
گوجو روی صندلی کنار ژولپر نشست و یهو جیغ بنفشی کشید ، چنگال زیر صندلی بود .
ژولپر با نگرانی ضاهری و تمسخر گفت: ای وای ، حالتون خوبه منو خیلی نگران کردید ؟
جنی تاسف میخورد و گفت : صبر کنید من الان براتون وسایل پانسمان میارم
ژولپر : نیازی نیست ، لیلی ، لیندا آقای گوجو ساتورو رو به اتاقشون هدایت کنید من الان خودم میام برای پانسمان
گوجو که حس میکرد تا شب زنده نمیمونه برای همین داست تو دلش وسیت نامه مینوشت
نظرتونننن؟؟🩵🩶🩵🩶🍷🍷
ژولپر 😈😈
گوجو به سمت صدا برگشت و دختری با موهای کرمی رنگ و چشم های ابی دید ، برای چند ثانیه چشم هاش ناخدا گاه به چهره دوست داشتنی دختر دوخته شده بود ،
خودش رو جمع جور کرد ، پدر گفت : جنی دخترم ، اقای گوجو ساتورو اومده .
گوجو متوجه شد که این دختر همون جنی کاساندرا هست همون وکیل معروف
همون کسی که قراره نامزدش باشه .
گوجو از سرجاش بلند شد و ادای احترامی کرد و دست دختر رو بوسید و گفت: خیلی خوشبختم خانم جنی کاساندرا
یهو یه نفر یقه گوجو رو گرفت و هولش داد به دیوار و گفت : مرتیکه بیریخت بد ترکیب! دست خواهر منو میبوسی ؟؟؟؟ بزنم خا*****
گوجو شوکه شده بود ، جنی با چهره نگرانی گفت: ژولپر ایشون آقای گوجو ساتورو هستن ، نامزد من هست ، داری خیلی خشونت به خرج میدی ( صدای ارام و ملایم و دستش روی شونه برادرش گذاشته بود )
پدر مادرشون گفتن : ژولپر لطفا تمومش کن ، آقای گوجو ساتورو لطفا این بی ادبی رو ببخشید ..
گوجو لبخندی استرسی و خجالتی زد و گفت: نه .. نه نیازی به عذرخواهی نیست ! پیش میاد دیگه ..
ژولپر زیر لب گفت: یه پیش اومدین نشونت بدم که مثل فسنجون روغن داشته باشه ..
جنی زیر لب گفت: ژولپر تمومش کن ابرو همه رو بردی
ژولپر : خیلی ببخشید از همگی معذرت میخوام ..
پدر و مادرشون برای اینکه قضیه رو جمع و جور کنن با لبخند گفتن : بفرمایید برای سرف صبحانه آقای گوجو ساتورو
ژولپر پوزخندی زد و گفت : حقیقتش خیلی از ساتورو سان خوشم اومده نظرتون چیه سر میز کنار من بشینید ؟؟ * در حال کشیدن نقشه قتل گوجو *
گوجو آب دهنش رو قورت داد و گفت : حتما چرا که نه !
گوجو روی صندلی کنار ژولپر نشست و یهو جیغ بنفشی کشید ، چنگال زیر صندلی بود .
ژولپر با نگرانی ضاهری و تمسخر گفت: ای وای ، حالتون خوبه منو خیلی نگران کردید ؟
جنی تاسف میخورد و گفت : صبر کنید من الان براتون وسایل پانسمان میارم
ژولپر : نیازی نیست ، لیلی ، لیندا آقای گوجو ساتورو رو به اتاقشون هدایت کنید من الان خودم میام برای پانسمان
گوجو که حس میکرد تا شب زنده نمیمونه برای همین داست تو دلش وسیت نامه مینوشت
نظرتونننن؟؟🩵🩶🩵🩶🍷🍷
ژولپر 😈😈
۸.۷k
۱۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.