فرشته نجاتم

P36
‌با شنیدن صدای زنگ خونه مینهو به سمت در رفت و در رو برای چان باز کرد و هردو به سمت میزی که جیسونگ روش نشسته بود، نشستنینهو به سمت در رفت و در رو برای چان باز کرد و هردو به سمت میزی که جیسونگ روش نشسته بود، نشستن
‌چان:سلام
جیسونگ:سلام حالت خوبه زیر چشمات پف کرد ...گریه کردی؟
چان با سوال دومی که جیسونگ ازش پرسید یاد فروپاشی روانی چند دقیقه قبلش شد ولی به روی خودش نیاورد و جواب جیسونگ رو داد
‌چان:نه کرم دور چشم زده بودم انگار به پوستم نساخته پف کرده، تو واسه چی گفتی بیام؟
جیسونگ:خب قراره ات رو فراری بدیم
چان:چی؟ کِی؟
جیسونگ:خب ما طبق حساب و کتابمون فردا حمله میکنیم
چان:خب چطوری اونو بگو
جیسونگ:خب بزار بگم فردا قراره........(نقشه رو توضیح میده)......گرفتی؟
چان:اره امیدوارم عملی بشه
مینهو:میشه میشه نگران نباشید
جیسونگ:خالیه خب بریم بخوابیم فردا خیلی کار داریم
و بعد حرف جیسونگ همه به سمت اتاق آسون راهی شدن


سلام عشقای من حالتون چطورهههه
امیدوارم هم حالتون هم نمره هاتون عالی باشه
ببخشید دیر شد و کم نوشتم چون ادامه این پارت به پارت بعد وصله و چون معلوم نیست بار بعد کی میزارم گفتم فعلا اینو بزارم
خب فکر کنم تا پایان فقط دو یا سه پارت فاصله داریم و من یه جورایی ناراحتم چون خودم به شخصه عاشق این فیک بودم😭😭😭
دیدگاه ها (۲)

فرشته نجاتم

فرشته نجاتم

فرشته نجاتم

فرشته نجاتم

#عشق_پول#part22جیسونگ : خب ... مهم نیست ... من خوابم میاد *م...

#عشق_پولی#part21جیسونگ رفت و پیش مینهو نشست و شروع کرد به حر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط