دور ماندهام

.
دور مانده‌ام.
چون جزیره‌ای ناشناخته،
در انتهای دریایی که دیگر آرام نیست!
کسی
سراغم را نمی‌گیرد.
و شایعه مرگ
در هیاهوی زمان پیچیده است.
نیستم،
و کسی فریاد خشکی سر نمی‌دهد!
دور مانده ام
و امید نجاتم نیست!
اما زنده خواهم ماند.
تا موج نامه‌ات را به ساحل بیاندازد...!
تا باز هم بلند بخوانم،
دوستت دارم.....

فــــsheyban9023ــــؤاد
دیدگاه ها (۰)

انگار که از مشت قفس رستی و رفتییک‌باره به روی همه در بستی و ...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌میڪشانمت به سوی آغوش خودمتا تپش قلب...

عشقم رابه رویش آوردمکه شایددلداده شوددل زده شد ، رفتحسرتش ما...

.کلبه چوبی و آتیش و مه و چایی...@sheyban9023

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

## رمان مافیایی نامجون: سایه‌های نقره‌ای## قسمت دهم: تعادل ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط