fake taehyung
fake taehyung
part*1
شب بود خواستم برم بخوابم
ا.ت: مامان شب بخیر
م: دخترم صبر کن
ا.ت:جانم مامان
م: خواستم بوست کنم
رفتم سمت مامانم و مامانم پیشونیم بوسید
م: شب بخیر عزیزم
ا.ت: مامان من فردا موفق میشم
م: مطمئنم که دخترم میتونه
ا.ت: یعنی منم میتونم ایدل بشم
م: اره میتونی کدوم کمپانی میخوای بری
ا.ت: کمپانی پیگ هیت
م: تو میتونی
ا.ت: مامان من برم بخوابم
م: برو عزیزم
رفتم تو اتاقم خودمو پرت کردم رو تختم چشمامو رو هم بستم خوابم نمیبرد ولی داشتم فک میکردم مامانم ازم حمایت میکنه که ایدل بشم ولی پدرم نه پدرم دلش نمیخواد من ازشون جدا بشم داشتم با خودم حرف میزدم که کم کم خوابم برد
صبح
با صدای آلارم گوشیم بلند شدم فقط یه ساعت وقت داشتم برم سریع رفتم یه دوش ۵دقیقه ای گرفتم یه لباس خوب مرتب خوشگل هم پوشیدم
فقط نیم ساعت وقت داشتم سریع از خونه زدم بیرون و سوار تاکسی شدم
ا.ت: من همینجا پیاده میشم
بلاخره رسیدم به کمپانی رفتم داخل کمپانی خیلی شلوغ بود استرس خیلی شدیدی داشتم
نمیدونستم باید کجا برم برای ادیشن کلی حدود سه سالی هست تمرین میکنم تو رقص و خوندن
امیدوارم موفق بشم
ا.ت: برای ادیشن اومده بودم
منشی: بله طبقه سوم
سریع رفتم که سوار اسانسور بشم اسانسور خیلی شلوغ بود همه طبقه دوم از اسانسور خارج شدن فقط منو یه نفر دیگه بودیم فک کنم اونم برای ادیشن اومده بود ازش معلوم بود کاربلد بود داشتم با خودم دربارش فک میکردم که
گفت: برای ادیشن اومدی
ا.ت: ها بله برای ادیشن اومدم
گفت: منم همینطور
ا.ت: موفق باشی
گفت: توهم همینطور
صدای جذابی داشت رسیدیم طبقه سوم
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
part*1
شب بود خواستم برم بخوابم
ا.ت: مامان شب بخیر
م: دخترم صبر کن
ا.ت:جانم مامان
م: خواستم بوست کنم
رفتم سمت مامانم و مامانم پیشونیم بوسید
م: شب بخیر عزیزم
ا.ت: مامان من فردا موفق میشم
م: مطمئنم که دخترم میتونه
ا.ت: یعنی منم میتونم ایدل بشم
م: اره میتونی کدوم کمپانی میخوای بری
ا.ت: کمپانی پیگ هیت
م: تو میتونی
ا.ت: مامان من برم بخوابم
م: برو عزیزم
رفتم تو اتاقم خودمو پرت کردم رو تختم چشمامو رو هم بستم خوابم نمیبرد ولی داشتم فک میکردم مامانم ازم حمایت میکنه که ایدل بشم ولی پدرم نه پدرم دلش نمیخواد من ازشون جدا بشم داشتم با خودم حرف میزدم که کم کم خوابم برد
صبح
با صدای آلارم گوشیم بلند شدم فقط یه ساعت وقت داشتم برم سریع رفتم یه دوش ۵دقیقه ای گرفتم یه لباس خوب مرتب خوشگل هم پوشیدم
فقط نیم ساعت وقت داشتم سریع از خونه زدم بیرون و سوار تاکسی شدم
ا.ت: من همینجا پیاده میشم
بلاخره رسیدم به کمپانی رفتم داخل کمپانی خیلی شلوغ بود استرس خیلی شدیدی داشتم
نمیدونستم باید کجا برم برای ادیشن کلی حدود سه سالی هست تمرین میکنم تو رقص و خوندن
امیدوارم موفق بشم
ا.ت: برای ادیشن اومده بودم
منشی: بله طبقه سوم
سریع رفتم که سوار اسانسور بشم اسانسور خیلی شلوغ بود همه طبقه دوم از اسانسور خارج شدن فقط منو یه نفر دیگه بودیم فک کنم اونم برای ادیشن اومده بود ازش معلوم بود کاربلد بود داشتم با خودم دربارش فک میکردم که
گفت: برای ادیشن اومدی
ا.ت: ها بله برای ادیشن اومدم
گفت: منم همینطور
ا.ت: موفق باشی
گفت: توهم همینطور
صدای جذابی داشت رسیدیم طبقه سوم
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
۱۲.۹k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.