.
.
اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشک ان شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگوی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم بشوی
یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشتکرم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن می گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن می گویم
نامت را ب من بگو #احمدشاملو
اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشک ان شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگوی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم بشوی
یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشتکرم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن می گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن می گویم
نامت را ب من بگو #احمدشاملو
۱۵.۴k
۲۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.