وقتی حسودی میکنه•
وقتی حسودی میکنه•
🐰#جونگ_کوک 🐰
رو مبل پزیرایی کنار پسرا نشسته بودی که جین تو اشپزخونه داشت خوراکی اماده میکرد
یونگی به گوشیش نگاه میکرد و بقیه همراه تو داشتید به تلویزیون نگاه میکردید..
همینجوری که داشتید فیلم میدید با دیدن بازیگر مورد علاقت لبخند پرذوق زدی
+وای این پسرههههه....من یه زمان روش کراش بودم..
با این حرفت بقیه شروع به سروصدا کردن
جیهوپ: اوووووو...(خنده)
جیمین: به به..باید شیپتون کنممم؟؟
تهیونگ: ماشالله چه کراشی..
همینجوری که با اعضا داشتی بگو بخند میکردی جونگ کوک تنها شخصی بود که با قیافه ی عصبی به تلویزیون زل زده بود..
با صدای اروم و سرد لب زد
_هنوزم روش کراشی؟
با شنیدن صداش توجهتو بهش دادی
+ام..نه دیگه.. مال خیلی وقت پیشه
با گفتن این حرفت جونگ کوک خواست نفس راحتی بکشه ولی با ادامه ی حرفت نفسش حبس شد
+ولی هنوزم خیلی کراشه نه؟ خیلی خوشتیپه..
دوباره با نگاه عصبی بهت نگاه کرد
_اصلنم کراش نیست!!
همینو گفت و پاشد رفت تو اتاقش
یونگی: اون چشه؟
+نمیدونم والا..
جیمین: فک کنم..جونگ کوک دوستت داره ا/ت
با این حرفش تعجب کردی و یکم خجالت کشیدی
+چی؟ نه نه اینطور نیست
جیمین: اینطور هستتتت..خودت یکم فکر کن...چند وقتیه زیادی روت حساس شده و همش حواسش روتوعه
نامجون: تایید میکنم!!
+پسرااااااا ما فقط دوستیم..
از حرفاشون مخالفت میکردی با اینکه دوست داشتی حقیقت داشته باشه اما همش با خودت میگفتی احتمالا اون فقط منو به چشم یه دوست میبینه نه چیز دیگ..در همین فکر بودی که یهو صدای جونگ کوک باعث شد به سمتش برگردی
_ولی من تو رو به چشم یه دوست نمیبینم
+چ..چی؟
_میدونم که ما فقط دوستیم..ولی احساسات من به تو فراتر از دوستیه..
_دوستت دارم ا/ت
با این حرفش شوک زده دستتو رو دهنت گذاشتی که صدای اعضا بلند شد
جیمین: من که گفتممممممممم
جیهوپ: واوووو جونگ کوکییییی
تو همین حین جونگ کوک به سمتت اومد و دستت رو گرفت و از روی مبل بلندت کرد
_درخواستم رو قبول میکنی کیم ا/ت؟
_لطفا باهام سر قرار بیا
از خوشحالی چشمات پر شده بود..لبخند پر ذوقی زدی و سرت رو تکون دادی که محکم بغلت کرد..
🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰
#سناریو #بی_تی_اس #جئون_جونگکوک #سناریو_بی_تی_اس #وانشات #وانشات_بی_تی_اس #فیکشن #فیک #کیپاپ #kpop #BTS #Jungkook #fic
🐰#جونگ_کوک 🐰
رو مبل پزیرایی کنار پسرا نشسته بودی که جین تو اشپزخونه داشت خوراکی اماده میکرد
یونگی به گوشیش نگاه میکرد و بقیه همراه تو داشتید به تلویزیون نگاه میکردید..
همینجوری که داشتید فیلم میدید با دیدن بازیگر مورد علاقت لبخند پرذوق زدی
+وای این پسرههههه....من یه زمان روش کراش بودم..
با این حرفت بقیه شروع به سروصدا کردن
جیهوپ: اوووووو...(خنده)
جیمین: به به..باید شیپتون کنممم؟؟
تهیونگ: ماشالله چه کراشی..
همینجوری که با اعضا داشتی بگو بخند میکردی جونگ کوک تنها شخصی بود که با قیافه ی عصبی به تلویزیون زل زده بود..
با صدای اروم و سرد لب زد
_هنوزم روش کراشی؟
با شنیدن صداش توجهتو بهش دادی
+ام..نه دیگه.. مال خیلی وقت پیشه
با گفتن این حرفت جونگ کوک خواست نفس راحتی بکشه ولی با ادامه ی حرفت نفسش حبس شد
+ولی هنوزم خیلی کراشه نه؟ خیلی خوشتیپه..
دوباره با نگاه عصبی بهت نگاه کرد
_اصلنم کراش نیست!!
همینو گفت و پاشد رفت تو اتاقش
یونگی: اون چشه؟
+نمیدونم والا..
جیمین: فک کنم..جونگ کوک دوستت داره ا/ت
با این حرفش تعجب کردی و یکم خجالت کشیدی
+چی؟ نه نه اینطور نیست
جیمین: اینطور هستتتت..خودت یکم فکر کن...چند وقتیه زیادی روت حساس شده و همش حواسش روتوعه
نامجون: تایید میکنم!!
+پسرااااااا ما فقط دوستیم..
از حرفاشون مخالفت میکردی با اینکه دوست داشتی حقیقت داشته باشه اما همش با خودت میگفتی احتمالا اون فقط منو به چشم یه دوست میبینه نه چیز دیگ..در همین فکر بودی که یهو صدای جونگ کوک باعث شد به سمتش برگردی
_ولی من تو رو به چشم یه دوست نمیبینم
+چ..چی؟
_میدونم که ما فقط دوستیم..ولی احساسات من به تو فراتر از دوستیه..
_دوستت دارم ا/ت
با این حرفش شوک زده دستتو رو دهنت گذاشتی که صدای اعضا بلند شد
جیمین: من که گفتممممممممم
جیهوپ: واوووو جونگ کوکییییی
تو همین حین جونگ کوک به سمتت اومد و دستت رو گرفت و از روی مبل بلندت کرد
_درخواستم رو قبول میکنی کیم ا/ت؟
_لطفا باهام سر قرار بیا
از خوشحالی چشمات پر شده بود..لبخند پر ذوقی زدی و سرت رو تکون دادی که محکم بغلت کرد..
🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰
#سناریو #بی_تی_اس #جئون_جونگکوک #سناریو_بی_تی_اس #وانشات #وانشات_بی_تی_اس #فیکشن #فیک #کیپاپ #kpop #BTS #Jungkook #fic
۱۵.۳k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.