•وقتی شلوارک خیلی کوتاه میپوشی•
•وقتی شلوارک خیلی کوتاه میپوشی•
🐰 #سوبین 🐰
بعد آماده کردن خوراکی هایی که قرار بود موقع فیلم دیدن بخورید نفس عمیقی کشیدی
+وای هوا چقدر گرمههههههه
به سمت اتاق خوابتون رفتی و شلوارک کوتاه صورتیت رو با تابی که پوشیدی ست کردی
از اونجایی که امروز قرار بود سوبین زود به خونه بیاد تا باهم وقت بگذونید خوشحال بودی و داشتی دنبال فیلم میگشتی که با باز شدن خونه زود نگاهتو به شخصی که وارد خونه شد دادی..
به محض دیدن سوبین لبخندی زدی و دویدی سمتش و پریدی تو بغلش
+چاگی من بلخره اومددد..خسته نباشییی
لبخندی بخاطر کیوتیت و خوشحالیت زد و گونه ات رو بوسید
_گفته بودم که زود میام!
+افرینننن..ببین کلی خوراکی حاضر کردم حتی فیلم هم انتخاب کردم
همینطور که به سمت اتاق میرفت تا لباس هاش رو عوض کنه گفت
_پس قراره کلی خوش بگذرههههه
لبخندی زدی و رفتی روی مبل نشستی و بعد باز کردن فیلم منتظر موندی تا سوبین بیاد..
دقایقی نکشید که سوبین اومد و بعد اینکه رو مبل نشست از پشت تو رو تو بغلش گرفت و بوسه ای روی گردنت گذاشت
+خب فیلم شروع شدددد
نگاهتو ازش گرفتی و به صفحه ی تلویزیون دوختی تا فیلم رو ببینی..
سوبین هم سعی میکرد به تلویزیون نگاه کنه ولی نمیتونست به فیلمی که تو صحنه روبه روش داشت پخش میشد توجهی بکنه..
شلوارکت خیلی کوتاه بود و پاهای سفید و خوش فرمت زیادی تو دیدش بود که باعث میشد حتی نتونه نگاهشو ازت برداره
چند بار سعی کرد تمرکز کنه ولی نه تنها تاثیری نداشت بلکه بیشتر از قبل جذبت شده بود
دیگه تحملش سر رسید که با صدای اروم و خمار الود لب زد
_ا/ت؟
همینطور که نگاهت به تلویزیون بود جواب دادی
+بله عشقم
_ا/ت..
با دومین باری که صدات کرد نگاهتو بهش دادی ولی به محض اینکه به سمتش برگشتی لباشو رو لبات کوبوند و محکم شروع به بوسیدنت کرد..
از این حرکت نگهانیش تعجب کردی ولی طولی نکشید که تو هم متقابلا همراهیش کردی و تو این مدت... سوبین همزمان که داشت میبوسیدت دستاشو آروم روی منحنی های بدنت و ران هات میکشید و این بیشتر از خود بی خودش میکرد تا اینکه تو رو روی مبل انداخت و ..(بقیشم من نمیدونم😔)
🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰
#سناریو #چوی_سوبین #تی_اکس_تی #توباتو #سناریو_تی_اکس_تی #کیپاپ #وانشات #فیک #فیکشن #سریال #تلویزیون #TXT # Kpop #Tomorrow_x_together #fiction
🐰 #سوبین 🐰
بعد آماده کردن خوراکی هایی که قرار بود موقع فیلم دیدن بخورید نفس عمیقی کشیدی
+وای هوا چقدر گرمههههههه
به سمت اتاق خوابتون رفتی و شلوارک کوتاه صورتیت رو با تابی که پوشیدی ست کردی
از اونجایی که امروز قرار بود سوبین زود به خونه بیاد تا باهم وقت بگذونید خوشحال بودی و داشتی دنبال فیلم میگشتی که با باز شدن خونه زود نگاهتو به شخصی که وارد خونه شد دادی..
به محض دیدن سوبین لبخندی زدی و دویدی سمتش و پریدی تو بغلش
+چاگی من بلخره اومددد..خسته نباشییی
لبخندی بخاطر کیوتیت و خوشحالیت زد و گونه ات رو بوسید
_گفته بودم که زود میام!
+افرینننن..ببین کلی خوراکی حاضر کردم حتی فیلم هم انتخاب کردم
همینطور که به سمت اتاق میرفت تا لباس هاش رو عوض کنه گفت
_پس قراره کلی خوش بگذرههههه
لبخندی زدی و رفتی روی مبل نشستی و بعد باز کردن فیلم منتظر موندی تا سوبین بیاد..
دقایقی نکشید که سوبین اومد و بعد اینکه رو مبل نشست از پشت تو رو تو بغلش گرفت و بوسه ای روی گردنت گذاشت
+خب فیلم شروع شدددد
نگاهتو ازش گرفتی و به صفحه ی تلویزیون دوختی تا فیلم رو ببینی..
سوبین هم سعی میکرد به تلویزیون نگاه کنه ولی نمیتونست به فیلمی که تو صحنه روبه روش داشت پخش میشد توجهی بکنه..
شلوارکت خیلی کوتاه بود و پاهای سفید و خوش فرمت زیادی تو دیدش بود که باعث میشد حتی نتونه نگاهشو ازت برداره
چند بار سعی کرد تمرکز کنه ولی نه تنها تاثیری نداشت بلکه بیشتر از قبل جذبت شده بود
دیگه تحملش سر رسید که با صدای اروم و خمار الود لب زد
_ا/ت؟
همینطور که نگاهت به تلویزیون بود جواب دادی
+بله عشقم
_ا/ت..
با دومین باری که صدات کرد نگاهتو بهش دادی ولی به محض اینکه به سمتش برگشتی لباشو رو لبات کوبوند و محکم شروع به بوسیدنت کرد..
از این حرکت نگهانیش تعجب کردی ولی طولی نکشید که تو هم متقابلا همراهیش کردی و تو این مدت... سوبین همزمان که داشت میبوسیدت دستاشو آروم روی منحنی های بدنت و ران هات میکشید و این بیشتر از خود بی خودش میکرد تا اینکه تو رو روی مبل انداخت و ..(بقیشم من نمیدونم😔)
🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰
#سناریو #چوی_سوبین #تی_اکس_تی #توباتو #سناریو_تی_اکس_تی #کیپاپ #وانشات #فیک #فیکشن #سریال #تلویزیون #TXT # Kpop #Tomorrow_x_together #fiction
۱۷.۲k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.