بهرام
بهرام:
خدایا…
خودمونیم،
خیلی ترسویی.
ما رو آفریدی،
انداختی وسطِ زمین،
بعد خودت رفتی آن بالا
قائم شدی
و از دور نگاه میکنی.
کمی جیگر داشته باش!
بیای پایین، وسط همین زندگی لعنتی،
تا ببینی آدمها چطور زیر فشار له میشن،
چطور نفس کشیدن تبدیل شده به جنگی بیپایان.
ما چهل سال زخم کشیدیم،
شیمیایی و موج انفجار رو تحمل کردیم،
اما هنوز زیر بیعدالتی و نابرابری زندگی میکنیم.
تو آن بالا هستی،
و ما این پایین، هر روز
میفهمیم که تحمل یعنی چی،
میفهمیم که صبر یعنی چی،
و میفهمیم که وعدهها،
گاهی فقط حرفاند،
و آدم تنهاست با دردش.
خدایا…
کمی پایین بیا.
نه برای قضاوت،
نه برای ستایش،
فقط برای اینکه ببینی،
فریاد و زخم ما
چقدر واقعی و سنگین است.
خدایا…
خودمونیم،
خیلی ترسویی.
ما رو آفریدی،
انداختی وسطِ زمین،
بعد خودت رفتی آن بالا
قائم شدی
و از دور نگاه میکنی.
کمی جیگر داشته باش!
بیای پایین، وسط همین زندگی لعنتی،
تا ببینی آدمها چطور زیر فشار له میشن،
چطور نفس کشیدن تبدیل شده به جنگی بیپایان.
ما چهل سال زخم کشیدیم،
شیمیایی و موج انفجار رو تحمل کردیم،
اما هنوز زیر بیعدالتی و نابرابری زندگی میکنیم.
تو آن بالا هستی،
و ما این پایین، هر روز
میفهمیم که تحمل یعنی چی،
میفهمیم که صبر یعنی چی،
و میفهمیم که وعدهها،
گاهی فقط حرفاند،
و آدم تنهاست با دردش.
خدایا…
کمی پایین بیا.
نه برای قضاوت،
نه برای ستایش،
فقط برای اینکه ببینی،
فریاد و زخم ما
چقدر واقعی و سنگین است.
- ۴۱۹
- ۲۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط