(ابتدا فیک را بخوانید سپس هر جا که گفتم بزنید اسلاید دوم
(ابتدا فیک را بخوانید سپس هر جا که گفتم بزنید اسلاید دوم ممنون )
وقتی بازیت داد ولی تو هم دست کمی از اون نداشتی ...
پارت ششم
___
امروز روزی بود که ته گفت ...روزی که باید جیهوپ بهم اعتراف میکرد ...
سمت خونه مشترک پسرا رفتم ...جیهوپ گفته بود بیام اونجا ...حتما میخواد همه چی رو بگه ...هه بدبختت میکنم جانگ هوسوک
سمت خونه حرکت کردم بعد از نیم ساعت رسیدم وارد شدم
سعی کردم طبیعی جلوه بدم
+سلامم
_سلام عزیزم
جیهوپ اومد و بغلم کرد
چرا اینکار رو میکنه آخه ...
متقابل برای بار آخر بغلش کردم
رفت نشست منم رفتم نشستم به تهیونگ نگاه کردم که داشت بهم نگاه میکرد
+چیزی شده هوپا؟!
_اره
+چی؟!
_من باید یه چیزی بگم
+بگو خب !...
_تو دوسم داری ؟!
+معلومه که آره هوپا...من دوست دارم هوپی ...خیلی زیاد
نامی: *خنده* وای گول خورد
+گول چیو خوردم؟!
_معلومه که گول میخوره *خنده*
+ نمیفهمم چی میگید !!
جیمین : فکر کردی هوپی واقعا از تو خوشش میاد ؟!
+منظورت چیه؟!
جیمین: اون فقط داشت باهات بازی میکرد
کوک : و تو مثل بقیه گولش رو خوردی
جیمین : یاا هوپی چطور تونستی همچین کاری کنی !؟
_ولی جدی خیلی دلم براش میسوزه *خنده*
*زانو میزنی*
+ هوپی تروخدا اینکار رو باهام نکن
_داری التماسم میکنی ؟!
نامجون:*مسخرت میکنه * هوپی تروخدا من بدون تو نمیتونم زندگی کنم
_واوو این اولین باره کسی التماسم میکنه ولش نکنم
جیمین : اون فرق میکنه
کوک:عجب دختریه
نام:*با خنده* اوپسس
_میدونستم اون با بقیه فرق میکنه
_بچه ها نگاه کنید *رو زمین زانو میزنه و مسخرت میکنه*
*ا.ت گریه میکنه*
+ اوپسس...ای وای ! تو فکر کردی من عاشقت شدم ؟!
+و فکر کردی من از آسمون ها اومدم؟! (فرشته ام)
+ولی من اونقدر ها هم بی گناه نیستم
*چشمک نثارشون میکنی*
+ خب بیب اکتم چطور بود؟!
تهیونگ که تا الان ساکت بود و منتظر این صحنه بود با لبخند گفت
ته: اون بازیت داد
کوک: اون واقعا با بقیه فرق میکنه !
(حالا برای بهتر درک کردن این صحنه بزنید اسلاید دوم و بعد ادامه فیک رو بخونید )
_چی داری میگی!
+ خیلی احمقی که باور کردی من عاشق پسری مثل تو میشم
که....
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#J_HOPE
وقتی بازیت داد ولی تو هم دست کمی از اون نداشتی ...
پارت ششم
___
امروز روزی بود که ته گفت ...روزی که باید جیهوپ بهم اعتراف میکرد ...
سمت خونه مشترک پسرا رفتم ...جیهوپ گفته بود بیام اونجا ...حتما میخواد همه چی رو بگه ...هه بدبختت میکنم جانگ هوسوک
سمت خونه حرکت کردم بعد از نیم ساعت رسیدم وارد شدم
سعی کردم طبیعی جلوه بدم
+سلامم
_سلام عزیزم
جیهوپ اومد و بغلم کرد
چرا اینکار رو میکنه آخه ...
متقابل برای بار آخر بغلش کردم
رفت نشست منم رفتم نشستم به تهیونگ نگاه کردم که داشت بهم نگاه میکرد
+چیزی شده هوپا؟!
_اره
+چی؟!
_من باید یه چیزی بگم
+بگو خب !...
_تو دوسم داری ؟!
+معلومه که آره هوپا...من دوست دارم هوپی ...خیلی زیاد
نامی: *خنده* وای گول خورد
+گول چیو خوردم؟!
_معلومه که گول میخوره *خنده*
+ نمیفهمم چی میگید !!
جیمین : فکر کردی هوپی واقعا از تو خوشش میاد ؟!
+منظورت چیه؟!
جیمین: اون فقط داشت باهات بازی میکرد
کوک : و تو مثل بقیه گولش رو خوردی
جیمین : یاا هوپی چطور تونستی همچین کاری کنی !؟
_ولی جدی خیلی دلم براش میسوزه *خنده*
*زانو میزنی*
+ هوپی تروخدا اینکار رو باهام نکن
_داری التماسم میکنی ؟!
نامجون:*مسخرت میکنه * هوپی تروخدا من بدون تو نمیتونم زندگی کنم
_واوو این اولین باره کسی التماسم میکنه ولش نکنم
جیمین : اون فرق میکنه
کوک:عجب دختریه
نام:*با خنده* اوپسس
_میدونستم اون با بقیه فرق میکنه
_بچه ها نگاه کنید *رو زمین زانو میزنه و مسخرت میکنه*
*ا.ت گریه میکنه*
+ اوپسس...ای وای ! تو فکر کردی من عاشقت شدم ؟!
+و فکر کردی من از آسمون ها اومدم؟! (فرشته ام)
+ولی من اونقدر ها هم بی گناه نیستم
*چشمک نثارشون میکنی*
+ خب بیب اکتم چطور بود؟!
تهیونگ که تا الان ساکت بود و منتظر این صحنه بود با لبخند گفت
ته: اون بازیت داد
کوک: اون واقعا با بقیه فرق میکنه !
(حالا برای بهتر درک کردن این صحنه بزنید اسلاید دوم و بعد ادامه فیک رو بخونید )
_چی داری میگی!
+ خیلی احمقی که باور کردی من عاشق پسری مثل تو میشم
که....
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#J_HOPE
۵.۰k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.