سلام عزیزم میشه یه رمان درخواستی بنویسی داستان راجب یه

سلام عزیزم میشه یه رمان درخواستی بنویسی . داستان راجب یه کتابدار به اسم ا.ت باشه و پسری سرد و خشک و خشن به اسم جیمین که هر روز میره کتاب بخونه و کم کم عاشق ا.ت میشه . البته نه همین اول داستان عاشقش بشه ها خیلی دیر عاشق بشه(درخواستی)

........
ویو ات
اوف دیشب دیر خوابیدم چون توی کتاب خونه مشغول چیدن کتاب ها بودم بلند شدم رفتم دستشویی کارهای لازمو کردم و بعدش رفتم یه سرهمی پوشیدم و موهامو گوجه ای بستم اصلا حوصله ی ارایش کردن نداشتم پس روتین پوستیمو انجام دادم و از خونه زدم بیرون هندزفری هامو گذاشتم توی گوشم از اونجایی که از خونم تا کتاب خونه راهی نبود پیاده رفتم

(پرش زمانی به کتاب خونع)
ات: خانم جانگ(رئیس ات)
خانم جانگ رو با خ. ج نشون میدم
خ. ج: بله ات
ات: کتاب های علمی تخیلی رو چیدم میرم سر میزم
خ. ج: برو دخترم
ویو ات
اوففف این روزا هیچکس کتاب نمیخونه حتی یدونه مشتری هم نداریم البته داریم ولی فقط میاد کتاب های جنایی میخوناوفففف

اینم از پارت اول♥
دیدگاه ها (۳)

که یهو یه نفر میشینه بغل ات...: عروس خانم نمیخوای سرتو بالا ...

اهم اهم فقط به خاطر کسی که هی گفت بزار گذاشتم چون دوستش داشت...

فالوشه رمان مینویسه@_kim_tae_tae-

https://abzarek.ir/service-p/msg/2209239ناشناسمون حرفاتونو ب...

مرگ بی پایان پارت ۲۹

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

پارت 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط