اهم اهم فقط به خاطر کسی که هی گفت بزار گذاشتم چون دوستش د

اهم اهم فقط به خاطر کسی که هی گفت بزار گذاشتم چون دوستش داشتم🤣😑
ویو راوی
ات رفت سوار ماشین کوک شد و راه افتادن که یههو هیچی🤣بینشون سکوت بود ات این سکوت رو شکست

ات: توکه منو دوست نداری پی چرا منو گرفتی(بغض)
کوک: نیازی نیست تو این مسائل دخالت کنی چون شبیه عشقم بودی گرفتمت
ات: خوب چرا خودشو نگرفتی(بغض)
کوک: چون اون اون خوب اون دیگه پیشم نیست
ات:.....
کوکـ: دیگه سوال نپرس
ات: میشه تا برسیم بخوابم؟
کوک: این دیگه سوال داره؟
ات: باباگفت باید مثل خدمتکارت باشم و ازت اجاره بگیرم
کوک: اوففف بابات اشتباه گفته تو الان عضوی از خانواده ی جئون هستی
ات: باش مرسی
ویو کوک
یه پنج دقیقه گذشت دیدم صدای ازش نمیاد نگاش کردم خوابیده بود درست مثل لینا کیوت خواببده بود اما این لژنا نیست فقط برای رفع دلتنگیه وهیچکس جای لینای منو نمیگره خوب شابد به این ات دست بزنم مطمئن شم باکرس یانه

ابنم از این پارت شرایط بعدی ۱۵ کامنت ۱۵ لابک و۲تا فالوتون ❤
دیدگاه ها (۲۸)

ددییییی

که یهو یه نفر میشینه بغل ات...: عروس خانم نمیخوای سرتو بالا ...

سلام عزیزم میشه یه رمان درخواستی بنویسی . داستان راجب یه کتا...

رمان j_k

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟏𝟖مینا دیگه کم‌کم داشت عصبی می...

خون آشام من My vampire 🦇 part16 ات. نه جیمین پس جمع نمیکنی ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط