fake kook
fake kook
part*²
👨🏻🍳: ا.ت یه لحظه میای
ا.ت: بله
👨🏻🍳: این پسره و که دیدی رئیس شرکته زیاد باهاش بد رفتاری نکن چون قراره جلسه هاشو تو این کافه برگزار کنه
ا.ت: این رئیس شرکته کی پیش این کار میکنه
👨🏻🍳: یه شرکت معروفه که همه دلشون میخواد باهاش قرارداد ببندن باید اینم دلمون خوش کنیم
ا.ت: من اگه بودم تا صدسال برای این پسره کار نمیکردم
👨🏻🍳: تو فعلا باهاش کاری نداشته باش فقط اگه میتونی ده تا قهوه اماده کن برای جلسه
ا.ت: باشه چشم
👨🏻🍳: اقای جئونه منظورم اینه باهاش بدرفتاری نکن اقای جئون صداش بزن
ا.ت: اینم چشم
رفتم ۱۰قهوه اماده کردم و گذاشتم تو سینی بردم براشون
ا.ت: بفرمایید
منتظر موندم قهوه رو بخوره ببینم دربارش چی میگه یکم ازش خورد بعد روبه من کرد و قهوه و ریخت رو لباسم
/:نمیدونی من قهوه تلخ نمیخورم برو و قهوه شیرین برام درست کن
ا.ت: درباره تلخ یا شیرین قهوه با من حرف نزده بودید
👨🏻🍳: ا.ت بسه
/:فک کنم رئیست باتو مخالفت میکنه
لباسمو تازه عوض کرده بودم مجبور شدم یه لباس دیگه بپوشم یه قهوه شیرین درست کردم بردم براش منتظر بودم ببینم نظرش درباره این قهوه چیه
اشاره کرد که برم منم خواستم برم
/:قبلش بیا گند کاری که زدی تمیز کن
اون قهوه هارو تو ریختی بعد الان به من میگی گند کاری وایی خدا دلم میخواد بکشمت مجبور بودم یه دستمال برداشتم رفتم پایینم تمیز کردم
#کوک
#فیک
#سناریو
part*²
👨🏻🍳: ا.ت یه لحظه میای
ا.ت: بله
👨🏻🍳: این پسره و که دیدی رئیس شرکته زیاد باهاش بد رفتاری نکن چون قراره جلسه هاشو تو این کافه برگزار کنه
ا.ت: این رئیس شرکته کی پیش این کار میکنه
👨🏻🍳: یه شرکت معروفه که همه دلشون میخواد باهاش قرارداد ببندن باید اینم دلمون خوش کنیم
ا.ت: من اگه بودم تا صدسال برای این پسره کار نمیکردم
👨🏻🍳: تو فعلا باهاش کاری نداشته باش فقط اگه میتونی ده تا قهوه اماده کن برای جلسه
ا.ت: باشه چشم
👨🏻🍳: اقای جئونه منظورم اینه باهاش بدرفتاری نکن اقای جئون صداش بزن
ا.ت: اینم چشم
رفتم ۱۰قهوه اماده کردم و گذاشتم تو سینی بردم براشون
ا.ت: بفرمایید
منتظر موندم قهوه رو بخوره ببینم دربارش چی میگه یکم ازش خورد بعد روبه من کرد و قهوه و ریخت رو لباسم
/:نمیدونی من قهوه تلخ نمیخورم برو و قهوه شیرین برام درست کن
ا.ت: درباره تلخ یا شیرین قهوه با من حرف نزده بودید
👨🏻🍳: ا.ت بسه
/:فک کنم رئیست باتو مخالفت میکنه
لباسمو تازه عوض کرده بودم مجبور شدم یه لباس دیگه بپوشم یه قهوه شیرین درست کردم بردم براش منتظر بودم ببینم نظرش درباره این قهوه چیه
اشاره کرد که برم منم خواستم برم
/:قبلش بیا گند کاری که زدی تمیز کن
اون قهوه هارو تو ریختی بعد الان به من میگی گند کاری وایی خدا دلم میخواد بکشمت مجبور بودم یه دستمال برداشتم رفتم پایینم تمیز کردم
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۳.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.