اسم رمان: ستاره ی من
اسم رمان: ستاره ی من
پارت:۲
مسیر ۴۰ دقیقه ای ۵۰ دقیقه طول کشید بابت ترافیک نگران بود وقتی رسیدیم سریع در ماشین رو باز کرد
مینهی: آقای جئون همین الانم دیره سریع باشید
به اتاق جلسه رسیدیم
مینهی: آقای جئون هنوز ۴ دقیقه به ساعت ۱۲ مونده
پرونده هاشو مرتب کرد
مینهی: بفرمائید
رفتیم داخل رو صندلی نشستم
مینهی: رئیس معرفی میکنم آقای هان آقای مین آقای هوانگ خب آقای هان شرکت لباس اقای مین شرکت ساخت لوازم خانگی آقای هوانگ شرکت مبایل
جونگ کوک: خوش بختم من جئون جونگ کوک هستم صاحب شرکت مرسدس بنز
[فلش بک به ساعت ۸:۴۵ دقیقه]
خسته اومدم خونه گفتم نیم ساعت بخوابیدم
مینهی: آقای جئون بیدار شید
جونگ کوک: بزار بخوابم
مینهی: باید به مهمونی برید
جونگ کوک: کنسل کن خوابم میاد
مینهی: اوکی
(۴۰ دقیقه بعد)
اصلا حال نداشتم بلند شم زنگ اضطراری
به مینهی زدم
مینهی: بله
جونگ کوک: بیا تو اتاقم
مینهی: اوکی
وقتی اومد حالمو دید رنگش پرید
مینهی: جونگ کوک حالت خوبه
جونگ کوک:سردمه بهم پتو میدی(سرفه،صدای گرفته)
مینهی: داری تو طب میسوزی (تعجب)
جونگ کوک: خوبم (صدای گرفته)
مینهی: بلند باید دوش آب سرد بگیری
جونگ کوک: نمیتونم بلند شم (سرفه)
با کمک مینهی رفتم داخل وان آب سرد باز کرد
جونگ کوک: ببندش خیلی سرده
مینهی: صد بار بهت گفتم از حموم میای یه تیشرت بپوش موهاتو خشک کن ولی کو گوش شنوا مثل یه بچه لجبازی
جونگ کوک: فکر نمی کردم مریض بشم
مینهی: دیروز از حموم اومدی نه موهاتو خشک کردی نه تیشرت پوشیدی تازه کولر هم روشن کردی گرفتی خوابیدی
جونگ کوک: ببخشید
مینهی: الانم بدون تیشرت خوابیده بودی یه لحظه صبر کن الان میام
(۵ دقیقه بعد)
مینهی: بیا این شامپو نعنا و یخ کمکت میکنه
جونگ کوک: دستام جون نداره خودت بزن
مینهی: اممم اوکی ولی فقط بالا تنه
جونگ کوک: عزیزم اینجا محل کار نیست
#he_so
پارت:۲
مسیر ۴۰ دقیقه ای ۵۰ دقیقه طول کشید بابت ترافیک نگران بود وقتی رسیدیم سریع در ماشین رو باز کرد
مینهی: آقای جئون همین الانم دیره سریع باشید
به اتاق جلسه رسیدیم
مینهی: آقای جئون هنوز ۴ دقیقه به ساعت ۱۲ مونده
پرونده هاشو مرتب کرد
مینهی: بفرمائید
رفتیم داخل رو صندلی نشستم
مینهی: رئیس معرفی میکنم آقای هان آقای مین آقای هوانگ خب آقای هان شرکت لباس اقای مین شرکت ساخت لوازم خانگی آقای هوانگ شرکت مبایل
جونگ کوک: خوش بختم من جئون جونگ کوک هستم صاحب شرکت مرسدس بنز
[فلش بک به ساعت ۸:۴۵ دقیقه]
خسته اومدم خونه گفتم نیم ساعت بخوابیدم
مینهی: آقای جئون بیدار شید
جونگ کوک: بزار بخوابم
مینهی: باید به مهمونی برید
جونگ کوک: کنسل کن خوابم میاد
مینهی: اوکی
(۴۰ دقیقه بعد)
اصلا حال نداشتم بلند شم زنگ اضطراری
به مینهی زدم
مینهی: بله
جونگ کوک: بیا تو اتاقم
مینهی: اوکی
وقتی اومد حالمو دید رنگش پرید
مینهی: جونگ کوک حالت خوبه
جونگ کوک:سردمه بهم پتو میدی(سرفه،صدای گرفته)
مینهی: داری تو طب میسوزی (تعجب)
جونگ کوک: خوبم (صدای گرفته)
مینهی: بلند باید دوش آب سرد بگیری
جونگ کوک: نمیتونم بلند شم (سرفه)
با کمک مینهی رفتم داخل وان آب سرد باز کرد
جونگ کوک: ببندش خیلی سرده
مینهی: صد بار بهت گفتم از حموم میای یه تیشرت بپوش موهاتو خشک کن ولی کو گوش شنوا مثل یه بچه لجبازی
جونگ کوک: فکر نمی کردم مریض بشم
مینهی: دیروز از حموم اومدی نه موهاتو خشک کردی نه تیشرت پوشیدی تازه کولر هم روشن کردی گرفتی خوابیدی
جونگ کوک: ببخشید
مینهی: الانم بدون تیشرت خوابیده بودی یه لحظه صبر کن الان میام
(۵ دقیقه بعد)
مینهی: بیا این شامپو نعنا و یخ کمکت میکنه
جونگ کوک: دستام جون نداره خودت بزن
مینهی: اممم اوکی ولی فقط بالا تنه
جونگ کوک: عزیزم اینجا محل کار نیست
#he_so
۱۵.۱k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.